گیفت کارت یا بیت‌کوین؟ نبرد غول‌های دنیای پول دیجیتال!
سوپرایز! می‌خوای برای دوستت هدیه بفرستی یا یه خرید آنلاین انجام بدی؟ تو دنیای دیجیتال امروز گیفت کارت با بیت‌کوین ، دو تا گزینه خفن جلوی پات هست: گیفت‌کارتهای رنگارنگ و بیت‌کوین و بقیه کریپتوها که حسابی سر و صدا راه انداختن. اما کدوم بهتره؟ مثل انتخاب بین پیتزا و سوشی هست، هر کدوم مزایای خودشو داره! بیا با هم مقایسه‌شون کنیم، با یه چاشنی شوخی و جدول‌های واضح.

اول یه تعریف ساده، مثل آب خوردن:

گیفت کارت: مثل یه کوپن یا کارت هدیه دیجیتالی هست. مثلاً ۱۰۰ هزار تومن پول تو یه کارت الکترونیکی می‌ریزی (یا می‌خری) و فقط می‌تونی تو یه فروشگاه خاص (مثلاً دیجی‌کالا یا نماوا) یا گروهی از فروشگاه‌ها (مثلاً کارت هدیه بانکی) خرجش کنی. مثل داشتن یه کلید که فقط یه قفل رو باز می‌کنه.
کریپتو (مثل بیت‌کوین): مثل پول نقد دیجیتال جهانی و غیرمتمرکز هست. نه بانک مرکزی داره نه دولت پشتش هست. روی یه تکنولوژی به اسم بلاکچین کار می‌کنه که همه تراکنش‌ها رو به صورت شفاف ثبت می‌کنه. مثل داشتن طلای دیجیتال که می‌تونی به هر کسی در هر کجای دنیا بفرستیش (البته اگر اونجا بیت‌کوین بپذیرن!).

گیفت کارت با بیت کوین هر کدام دارای ویژگی های ، کاربرد ها و مزایای خاص خود هستند .

کاربرد و مقایسه گیفت کارت با کریپتو به خصوص بیت‌کوین

 گیفت کارت چیست و چه کاربردی دارد؟

گیفت کارت یک کد یا کارت دیجیتال است که اعتبار مشخصی برای خرید از یک فروشگاه یا سرویس خاص فراهم می‌کند.
مثال:

• گیفت کارت پلی‌استیشن → خرید بازی و اشتراک آنلاین

• گیفت کارت اپل → خرید اپلیکیشن و موزیک

مزایای گیفت کارت (۲۰۲۵):

• بدون نیاز به کارت بانکی بین‌المللی

• امنیت بالا (بدون وارد کردن اطلاعات بانکی)

• فعال‌سازی سریع

بیت‌کوین و کریپتو چیست؟

بیت‌کوین معروف‌ترین ارز دیجیتال است که با تکنولوژی بلاکچین کار می‌کند.
کاربردهای آن:

• خرید آنلاین بین‌المللی

• سرمایه‌گذاری

• انتقال سریع پول بین کشورها

مزایای بیت‌کوین (۲۰۲۵):

• تراکنش بدون واسطه

• امنیت بالا به کمک بلاکچین

• قابل استفاده در سراسر دنیا

جدول مقایسه گیفت کارت و بیت‌کوین

ویژگی	گیفت کارت	بیت‌کوین ₿
سرعت استفاده	فوری	چند دقیقه تا چند ساعت
امنیت	بالا	بسیار بالا
محدودیت مکانی	بله	خیر (جهانی)
کارمزد	کم یا صفر	متغیر، گاهی بالا
نوسان قیمت	ندارد	دارد
سطح دانش لازم	کم	متوسط تا زیاد

نکات کلیدی گیفت کارت

سه نکته مهم خرید گیفت کارت

1. خرید از فروشگاه معتبر

2. بررسی تاریخ انقضا

3. مناسب هدیه دادن

---

نکات کلیدی بیت‌کوین

سه نکته مهم خرید بیت‌کوین

1. حفظ کلید خصوصی

2. بررسی کارمزد شبکه قبل تراکنش

3. آمادگی برای نوسان قیمت

---

مزایای هر کدام نسبت به دیگری

مزایای گیفت کارت نسبت به بیت‌کوین:

• قیمت ثابت

• استفاده آسان

• بدون نیاز به کیف پول دیجیتال

مزایای بیت‌کوین نسبت به گیفت کارت:

• جهانی

• سرمایه‌گذاری بلندمدت

• بدون محدودیت فروشگاه

---

سوالات متداول (FAQ) گیفت کارت با بیت‌کوین

Q1: آیا می‌توان با بیت‌کوین گیفت کارت خرید؟
بله، بسیاری از وبسایت‌ها این امکان را فراهم می‌کنند.

Q2: کدام سریع‌تر است؟
گیفت کارت فوراً فعال می‌شود، بیت‌کوین چند دقیقه تا چند ساعت طول می‌کشد.

Q3: آیا بیت‌کوین امن‌تر از گیفت کارت است؟
از نظر تکنولوژی بله، اما گم کردن کلید خصوصی یعنی از دست دادن دارایی.

Q4: آیا گیفت کارت تاریخ انقضا دارد؟
بعضی دارد، بعضی ندارد.

Q5: آیا بیت‌کوین نوسان قیمت دارد؟
بله، و گاهی این نوسان شدید است.

Q6: کدام برای خرید بین‌المللی بهتر است؟
بیت‌کوین، چون جهانی است.

Q7: آیا گیفت کارت برگشت‌پذیر است؟
خیر، معمولاً بعد از فعال‌سازی غیرقابل برگشت است.

Q8: آیا بیت‌کوین کارمزد دارد؟
بله، بسته به شلوغی شبکه.

Q9: آیا گیفت کارت برای هدیه مناسب است؟
بله، یکی از بهترین گزینه‌هاست.

Q10: آیا می‌توان گیفت کارت را فروخت؟
بله، اما باید خریدار مطمئن پیدا کنید.

---

نکات طلایی گیفت کارت (۳ نکته کلیدی):

1. سادگی محض: خریدن و استفاده از گیفت‌کارت مثل آب خوردنه! حتی مادربزرگت هم می‌تونه یاد بگیره. کد رو کپی کنی، تو سایت بزنی، تموم!
2. امنیت نسبی: پولت فقط تو یه فروشگاه خاص کار می‌کنه. حتی اگر کد رو دزدیدن (که نباید بدزدن!) فقط برای همون فروشگاه به درد می‌خوره. مثل اینه که دزد کلید خونه‌ات رو بدزده، ولی کلید فقط در آپارتمان تو رو باز می‌کنه!
3. هدیه‌ای بی‌دردسر: بهترین گزینه برای هدیه دادن به کسی که دقیقاً نمی‌دونی چی می‌خواد (یا نمی‌خوای پول نقد بدی). “بفرمایید، برو هرچی دلت می‌خواد از فلان جا بخر!”

نکات طلایی کریپتو و بیت‌کوین (۳ نکته کلیدی):

1. آزادی عمل: محدود به یه فروشگاه یا کشور نیستی. می‌تونی بیت‌کوین رو به یه نفر در ژاپن یا برزیل بفرستی (اگر کیف پول داشته باشن و بپذیرن). مثل اینه که پول نقد جهانی داشته باشی.
2. پتانسیل رشد (و ریزش!): ارزش بیت‌کوین و خیلی کریپتوها می‌تونه خیلی سریع بالا بره… یا بیاد پایین! این هم فرصت سود هست هم ریسک ضرر. نکته مهم: سرمایه‌گذاری پرریسکه!
3. غیرمتمرکز: کنترلش دست یه نهاد خاص (مثل بانک یا دولت) نیست. تراکنش‌ها مستقیماً بین افراد انجام می‌شه. مثل بازی کردن بدون داور مرکزی (که هم مزیت داره هم عیب!).

جدول مقایسه: گیفت کارت vs بیت‌کوین (نبرد نهایی!)

ویژگی	گیفت کارت	بیت‌کوین (و اکثر کریپتوها)
کاربرد اصلی	خرید از فروشگاه/سرویس خاص یا هدیه دادن	انتقال ارزش جهانی، سرمایه‌گذاری، خرید (در مکان‌های محدود)
محدودیت مکانی	فقط در فروشگاه/سرویس صادرکننده یا شرکای آنها	تقریباً در سراسر دنیا (اگر پذیرنده وجود داشته باشد)
سادگی	(خیلی ساده)	☆☆☆ (نیاز به یادگیری کیف پول، صرافی و…)
سرعت تراکنش	(فوری)	☆☆☆ (بیت‌کوین: گاهی کند، بعضی کریپتوها سریع‌تر)
هزینه تراکنش	معمولاً کم یا صفر (هنگام خرید کارت)	متغیر، گاهی بالا (مخصوصاً در شلوغی شبکه)
امنیت	(محدود به فروشگاه خاص، خطر سرقت کد)	☆☆ (امن اگر کیف پول امن داشته باشید، خطر هک و کلاهبرداری)
نوسان قیمت	☆☆☆☆ (ارزش اسمی ثابت، مگر فروشگاه ورشکسته شود!)	(نوسانات بسیار زیاد روزانه و هفتگی)
هدیه دادن	(عالی، مخصوصاً برای افراد غیرتکنولوژی)	☆☆☆ (پیچیده برای دریافت‌کننده غیرفنی)
پتانسیل سود	☆☆☆☆ (فقط خرید کالا)	☆ (بالا ولی با ریسک بسیار زیاد)
تمرکز/عدم تمرکز	متمرکز (کنترل توسط صادرکننده)	غیرمتمرکز (شبکه جهانی)

 نتیجه‌گیری

در ۲۰۲۵، هر دو ابزار جایگاه ویژه‌ای دارند.

• اگر دنبال سرعت، سادگی و قیمت ثابت هستید → گیفت کارت

• اگر دنبال خرید جهانی و سرمایه‌گذاری هستید → بیت‌کوین

بهترین کار؟ ترکیب هوشمندانه هر دو

نوشته مقایسه گیفت کارت با بیت‌کوین در ۲۰۲۵ | کاربرد، مزایا و معایب اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

شرکت‌های Razer، SteelSeries و Corsair تنها چند برند عالی بین برندهای فراوانی محسوب می‌شوند که به ساخت موس‌های گیمینگ مشغول هستند، و هر کدام از این برندها دارای مدل محبوب مختص خود هستند. مدل Razer DeathAddar V2، موس بزرگی به حساب می‌آید که راحت و قبل اعتماد است، مدل SteelSeries Sensei Ten گزینه فوق‌العاده‌ای محسوب می‌شود که برای کار با هر دو دست مناسب است و مدل Corsair Ironclaw RGB یکی از بهترین موس‌های بازار با نورپردازی RGB به شمار می‌رود. البته که حتی این مدل‌ها هم دارای تمام ویژگی‌هایی نیستند که در بقیه موس‌های بازار مشاهده می‌شود. به عنوان مثال مدل Corsair Scimitar Pro دارای دکمه‌های بسیار بیشتری است، به همین دلیل این موس گزینه مناسبی برای بازی‌های سبک MMO، استراتژی و بقیه بازی‌های تاکتیکی محسوب می‌شود.

از آنجایی که برای خرید یک موس خوب باید به عوامل مختلفی توجه کرد و گزینه‌های زیادی را مد نظر داشت، سعی کرده‌ایم بهترین موس‌های گیمینگ فعلی را برای شما جمع‌آوری کنیم. در این مطلب بهترین موس‌های گیمینگ در هر طبقه‌بندی ممکن را لیست کرده‌ایم. این لیست شامل تمام ویژگی‌های اساسی است: دکمه‌های قابل برنامه‌ریزی، نورپردازی RGB، بی‌سیم و سیمی بودن، چرخ‌های اسکرول کردن، سنسورهای بصری و غیره. اگر دنبال بهترین موس‌های گیمینگ می‌گردید، احتمالا در این مطلب گزینه مورد نظر خود را پیدا خواهید کرد.

بهترین موس گیمینگ های برتر در سال ۲۰۲۱

بهترین موس‌ گیمینگ: ویژگی‌های کلی

موس Razer DeathAdder V2 Pro

نقاط مثبت:

• اندازه بزرگ این موس آن را برای دست‌های بزرگ به گزینه مناسبی تبدیل می‌کند.
• دکمه‌های کناری بزرگی که فشار دادن آن‌ها به سادگی صورت می‌گیرد.
• عمر باتری طولانی

مدل Razer DeathAddar V2 موس گیمینگ شگفت‌انگیزی است، مخصوصا برای هواداران بازی‌های شوتری که دست‌های بزرگی دارند. مدت‌هاست که این مدل موس پرچم‌دار برند Razer محسوب می‌شود، و قیمت معقول این موس، آن را به گزینه جذاب‌تری تبدیل می‌کند. اندازه موس Razer DeathAddar V2 Pro نسبت به گزینه‌های دیگر بزرگ‌تر است و باعث می‌شود که این موس به خوبی در دست مخاطبان جا شود. دکمه‌های چپ و راست این موس برای بازی‌های شوتری مانند بازی Six Siege و بازی Valorant بسیار مناسب هستند. همچنین این موس دارای دکمه‌های قابل برنامه‌ریزی‌ بزرگی است که در محلی قرار گرفته‌اند که انگشت شست به صورت طبیعی در آنجا قرار می‌گیرد. این دکمه‌ها برای دستورهایی مانند پرتاب نارنجک یا حمله نزدیک‌برد بسیار مناسب هستند، همچنین می‌توان از آن‌ها برای اجرا قدرت‌هایی در بازی‌هایی مانند بازی Overwatch استفاده کرد. با این وجود، می‌توان گفت که این موس دارای دکمه‌های قابل‌برنامه‌ریزی زیادی نیست، به همین دلیل ممکن است مخاطبان بازی‌های سبک MMO و بقیه بازی‌هایی که احتیاج به اجرای اعمال کوچک و بقیه دستورها دارند، آن را گزینه مناسبی ندانند.

مدل DeathAddar V2 Pro، سال گذشته به عنوان اولین نسخه‌ای از موس DeathAddar از شرکت Razer منتشر شد که اتصال بی‌سیم تقویت‌شده‌ای داشت، همچنین این موس دارای عمر باتری تحسین‌برانگیزی هم است. این موس همانند مدل V2 معمولی دارای دکمه‌هایی است که حساسیت DPI (نقطه در اینچ) را کم و زیاد می‌کنند، به این شکل می‌توانید سرعت نشانگر خود را فورا کم و زیاد کنید. برنامه شرکت Razer به شما اجازه می‌دهد که پنج حالت حساسیت را مطابق سلیقه خود تنظیم کنید.

بهترین موس گیمینگ: بی‌سیم با قیمتی معقول

مدل Corsair Katar Pro Wireless

نقاط قوت:

• قیمت بسیار معقول
• کنترل‌هایی که استفاده از آن‌ها ساده است
• عمر بالای باتری که به کمک باطری‌های AA مقدور شده است
• حالت متراکم و جمع و جور

نقاط ضعف:

• ممکن است برخی از مخاطبان نیاز این موس به باتری‌های AA را ویژگی آزاردهنده‌ای به حساب بیاورند

موس گیمینگ Corsair Katar Pro Wireless پربازده‌ترین موسی است که می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید. حالت متراکم آن باعث می‌شود که هنگام استفاده طولانی از این موس احساس خوبی داشته باشید، و دکمه‌های محدود آن به مخاطبان اجازه می‌دهند که به سادگی حساسیت DPI را تغییر داده و برای این دکمه‌ها کنترل‌های متفاوتی تعریف کرده و از آن‌ها استفاده کنند. شاید سنسور بصری این موس با ۱۰۰۰۰ DPI در مقابل موس‌های گران‌تر حرفی برای گفتن نداشته باشد، اما همچنان این سنسور برای استفاده اغلب مخاطبان مناسب است.

نکته قابل توجه در مورد موس Corsair Katar Pro Wireless این است که این موس برای کار کردن نیاز به یک باتری AA دارد. ممکن است چنین مسئله‌ای کمی آزاردهنده به نظر برسد ولی این موس با استفاده از چنین باتری‌ای می‌تواند به مدت ۱۳۵ ساعت شارژ نگه دارد، و اگر به باتری‌های قابل‌شارژ دسترسی دارید می‌توانید برای مدتی طولانی از این موس استفاده کنید. موس‌هایی که از باتری‌های داخلی و غیرقابل تعویض استفاده می‌کنند، در صورت استفاده مکرر و طولانی شارژ کمتری نگه می‌دارند.

بهترین موس گیمینگ: موس بی‌سیم میان‌رده

مدل Roccat Kain 200 Aimo

نقاط قوت:

• ساختار محکم و مقاوم
• ظاهر جذاب
• دکمه‌های عالی
• ۵۰ ساعت عمر باتری
• نورپردازی RGB بسیار خوب

نقاط ضعف:

• متاسفانه استفاده نورپردازی RGB عمر باتری را کاهش می‌دهد.

مدل Roccat Kain 200 Aimo موسی با ظاهر و ساختاری مقاوم است، اکثر قطعات این موس گیمینگ از پوسته‌‌ای پلاستیکی‌ تولید شده‌اند. برای جذاب کردن ظاهر این موس کمی آهن به این پوسته پلاستیکی اضافه شده است. فشار دادن دکمه‌های این موس بسیار لذت‌بخش است. استفاده از دکمه‌های شستی این موس راحت است، این دکمه‌ها برای نقشه‌کشی دوباره بسیار مناسب هستند و به سادگی می‌توان عملکردهای مختلف و متنوعی برای آن‌ها تعریف کرد. در همین حین دکمه‌ DPI که زیر چرخ اسکرول قرار گرفته است به شما اجازه تنظیم فوری سنسور بصری ۱۶۰۰۰ DPI این موس را می‌دهد. استفاده از موس Kain 200 تجربه‌ای عالی به حساب می‌رود، این موس به طرز روانی روی موس پد حرکت کرده و هنگام حرکات سریع و شدید دقت بسیار خوبی دارد.

باتری این موس گیمینگ عمری تا سقف ۵۰ ساعت دارد، می‌توانید قبل از شارژ کردن دوباره این موس چند روز با آن بازی کنید. اما نقطه ضعف موس Kain 200 Aimo این است که هنگام استفاده از نورپردازی RGB، کاهش چشمگیری در عملکرد باتری مشاهده می‌شود. در سایت Roccat گفته شده است که عمر این باتری می‌تواند تا ۳۵ ساعت کاهش پیدا کند، همچنین برای جلب توجه مخاطبان، روی این نکته تاکیدهای بصری زیادی شده است. مدل Kain 200 موسی عالی است، و اگر بتوانید از استفاده از نورپردازی RGB چشم‌پوشی کنید این موس قطعا ارزش خرید دارد.

بهترین موس گیمینگ: ترکیب بی‌سیم/سیمی

مدل Razer Basilisk Ultimate

نقاط قوت:

• قابل استفاده در هر دو حالت بی‌سیم و سیمی
• مقاومت چرخ اسکرول قابل تنظیم
• عمر باتری ۱۰۰ ساعته
• ۱۱ دکمه قابل‌برنامه‌ریزی
• به همراه داک شارژ

مدل Razer Basilisk با ظاهری درخشان و ساختار ارگونومیک یکی از بهترین موس‌های گیمینگ فعلی محسوب می‌شود. این موس کمی کوتاه‌تر از مدل DeathAdder است ولی همچنان برای استفاده افرادی که دست بزرگی دارند مناسب است. این موس همانند اغلب موس‌های گیمینگ Razer عملکرد رضایت‌بخش و خوبی دارد. مدل Basilisk دارای سه نسخه متفاوت است، هر سه نسخه دارای شکل یکسانی هستند ولی گزینه‌های متفاوتی به مخاطبان ارائه می‌دهند. اولین نسخه Basilisk X HyperSpeed نام دارد، این موس از اتصال بلوتوثی و اتصال ۲٫۴ گیگاهرتزی بی‌سیم پشتیبانی می‌کند. این نسخه دارای شش دکمه قابل‌برنامه‌ریزی است و از یک باتری AA استفاده می‌کند. نسخه Basilisk X HyperSpeed تنها دارای یک پروفایل مموری داخلی است و از نورپردازی RGB بهره نمی‌برد، این نسخه ابتدایی‌ترین نسخه این مدل به حساب می‌رود. اما نسخه سیمی Basilisk V2 از پنج پروفایل داخلی، ۱۱ دکمه قابل‌برنامه‌ریزی، دو ناحیه نورپردازی RGN و مقاومت چرخ اسکرول قابل تنظیم بهره می‌برد. مقاومت چرخ اسکرول قابل تنظیم به شما اجازه می‌دهد تا به میل خود چرخ را بدون هیچ فشاری بچرخانید یا هنگام چرخاندن تمام مدت با فشار روبرو شوید. اما نمی‌توان از نسخه Basilisk V2 به صورت بی‌سیم استفاده کرد.

نسخه سوم Basilisk Ultimate نام دارد و می‌توان از آن به صورت بی‌سیم و سیمی استفاده کرد. این موس به صورت استاندارد از اتصال ۲٫۴ گیگاهرتزی برای استفاده بی‌سیم بهره می‌برد و هنگام استفاده بی‌سیم آن تاخیری به چشم نمی‌خورد. با اتصال کابل نرمی که در بسته موس وجود دارد می‌توان از این موس به صورت سیمی استفاده کرد. همچنین این کابل موس را شارژ کرده تا هنگامی که قصد استفاده بی‌سیم از آن را دارید آماده باشد. همچنین این نسخه دارای یک داک شارژ است که می‌توانید هنگامی که از این موس استفاده نمی‌کنید آن را روی این داک قرار دهید. تعداد دکمه‌های قابل‌برنامه‌ریزی فراوان این موس و قرارگیری رضایت‌بخش آن‌ها روی بدنه موس، آن را به مدل تحسین‌برانگیزی تبدیل می‌کند. ساختار ارگونومیک این موس آن را برای دست‌های بزرگ هم مناسب می‌کند و به این شکل موس Razer Basilisk Ultimate گزینه بسیار مناسبی برای خرید محسوب می‌شود.

بهترین موس گیمینگ: مناسب برای هر دو دست

مدل SteelSeries Sensei Ten

نقاط قوت:

• شکل بی‌نظیری که برای استفاده با هر دو دست مناسب است
• کنش دکمه‌ای قوی
• سنسور با رزولوشن به شدت بالا

نقاط ضعف:

گزینه‌های نورپردازی محدود

کاربران محدودی هستند که بسته به شرایط و موقعیت، از هر دو دست خود برای برای کار کردن با موس استفاده می‌کنند. مدل اولیه موس SteelSeries Sensei با پشتیبانی رضایت‌بخشی از هر دو دست در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. و اکنون پس از گذشت ۱۰ سال مدل ارتقایافته این موس با نام SteelSeries Sensei Ten منتشر شده و باز هم برای افرادی که از هر دو دست خود برای کار کردن با موس استفاده می‌کنند تجربه‌ای لذت‌بخش فراهم کرده است.

هنگام کار کردن با پوسته پلیمری مات این موس احساس خوبی به مخاطبان دست می‌دهد و ساخت محکم و مقاوم این موس رضایت‌بخش است. همچنین این موس دارای کنش دکمه‌ای قوی و خوش‌ساختی است، مدل Sensei Ten به جای استفاده از مکانیسم‌های تک‌فنری، از مکانیسم‌های دو فنری استفاده می‌کند و دکمه‌های این موس تا ۶۰ میلیون کلیک کارایی دارند.

مدل Sensei Ten بر خلاف مدل اولیه این موس دارای قابلیت شخصی‌سازی داخلی نیست، ولی به جای آن در این موس شاهد برنامه‌ای هستیم که با استفاده از آن می‌توان از دکمه‌های قابل برنامه‌ریزی آن استفاده کرد و عملکرد این دکمه‌ها را تغییر داد. همچنین این موس بر خلاف بعضی از موس‌های دیگر برند SteelSeries فاقد شخصی‌سازی حرفه‌ای و گسترده نورپردازی RGB است. اما این موس از سنسور فعلی SteelSeries با نام TrueMove Pro استفاده می‌کند. TrueMove Pro یک سنسور بصری با ۱۸۰۰۰ DPI است که ظاهرا از ردیابی ۱:۱ پشتیبانی می‌کند، حتی اگر موس خود را به سرعت تکان داده یا آن را از زمین بلند کنید. البته چنین قابلیتی تنها برای آن دسته از بازیکنانی حرفه‌ای کاربرد دارد که حساسیت موس خود را به شدت بالا می‌برند، ولی همچنان موس Sensei Ten با بهره بردن از چنین قابلیتی روان و دقیق است و می‌توان با قرار دادن این موس روی سطوح مختلفی از بازی کردن لذت برد. استفاده از تکنولوژی‌های جدید جذاب است، ولی موس Sensei با بهره بردن از عوامل ساده‌ای مانند ساخت مقاوم و شکلی رضایت‌بخش به یکی از بهترین موس‌های بازار فعلی تبدیل شده است.

بهترین موس گیمینگ: موس سبک سیمی

مدل Razer Viper

نقاط قوت:

• این موس با وزنی معادل ۶۹ گرم، یکی از سبک‌ترین موس‌های حال حاضر محسوب می‌شود.
• ساختار این موس برای استفاده دو دست مناسب است.
• دکمه‌های نرم و لمس‌پذیر که صدای کمی تولید می‌کنند.

نقاط ضعف:

• دکمه‌های کناری این موس کمی اسفنجی و شکل‌پذیر هستند.

شرکت Razer با تولید انواع ابزار باکیفیت لازم برای رایانه شخصی شناخته شده است، از لوازم جانبی پر زرق و برق و هدست‌ها گرفته تا موس‌ها و کیبردهای درخشان. اکنون این برند با نورپردازی RGB شناخته می‌شود. در همین حین Razer معمولا برای تولید اغلب ابزار جانبی خود تمام استانداردهای پایه‌ای لازم را رعایت می‌کند، و موس Razer Viper نمادین این موضوع است. بین موس‌های درخشان و پر زرق و برق این شرکت، موس Viper با وزن کم و ساختار رضایت‌بخش خود برای استفاده توسط هر دو دست مناسب است و گزینه‌ای مناسب محسوب می‌شود.

موس Razer Viper تنها ۶۹ گرم وزن دارد و یکی از سبک‌ترین موس‌های گیمینگ حال حاضر محسوب می‌شود (این موس حتی از موس مدل DeathAddar Elite شرکت Razer هم سبک‌تر است). استفاده از این موس به شدت لذت‌بخش است. حرکات نشانگر موس، دقت هدفگیری نشانگر و قابلیت‌هایی مانند بلند کردن موس برای بازنشانی نشانگر آن به بهترین شکل ممکن پرداخته شدند و می‌توانید بدون هیچ مشکلی از آن‌ها بهره ببرید. تمام نقاط قوت این موس مدیون وزن سبک آن نیستند، بلکه طراحی ساده (که بر خلاف مدل‌های DeathAddar Elite و Razer Naga برای استفاده هر دو دست مناسب است) آن باعث شده است که این موس با وجود بدنه دراز خود و بافت‌های پلاستیکی‌ که کنار آن قرار گرفته‌اند، برای استفاده هر نوع دست مناسب باشد.

هر دو دکمه چپ و راست به راحتی فشرده می‌شوند. با فشردن این دکمه‌ها صدای کمی تولید می‌شود، به همین ترتیب این دکمه‌های کلیک‌های مکرر مشکلی ندارند و صدای آزاردهنده‌ای از آن‌ها خارج نخواهد شد. اما اگر این موس یک مشکل داشته باشد، این مشکل دکمه‌های کناری آن هستند که نزدیک انگشت شست قرار گرفته‌اند (در هر سمت دو دکمه قرار دارد). این دکمه‌ها هنگام فشرده شدن کمی اسفنجی و شکل‌پذیر هستند. بسیاری از مخاطبان عادت کرده‌اند که زیر چرخ اسکرول شاهد دکمه‌ای برای تغییر حساسیت DPI باشند، ولی متاسفانه موس Viper فاقد چنین دکمه‌ای است.

بهترین موس گیمینگ: نورپردازی RGB

مدل Corsair Ironcalw RGB

نقاط قوت:

• چندین ناحیه نورپردازی RGB
• تنظیمات DPI دانه دانه
• ارزش فوق‌العاده

معمولا موس‌ها همانند کیبوردها، از نورپردازی‌های RGB استفاده فراوانی می‌برند. بین موس‌هایی از شرکت‌های بزرگ که نور RGB آن‌ها قابل تنظیم است، مدل Ironclaw که دارای دو ناحیه مختلف برای نورپردازی RBG است یکی از رنگارنگ‌ترین گزینه‌ها محسوب می‌شود. یکی از این نواحی نورپردازی روی لوگوی Crosair و دیگری زیر چرخ اسکرول قرار گرفته است. نورهای تاکیدی (Accent Lights) کناری نورپردازی بیشتری به این موس اضافه کرده و پروفایل فعلی و تنظیمات DPI مخاطبان را مشخص می‌کنند.

این موس دارای حداکثر ۱۸۰۰۰ DPI است و می‌توان سنسور آن را با رشدی یک‌دانه‌ای کم و زیاد کرد. به این شکل مخاطبان کنترل فوق‌العاده‌ای روی سنسور خود دارند، چنین قابلیتی تاخیر بسیار کم یک موس گیمینگ سیمی را تکمیل می‌کند. مدل Ironclaw دارای هفت دکمه مختلف است، بازیکنانی که به شخصی‌سازی عمکرد و ظاهر موس با نورپردازی RGB خود علاقه دارند می‌توانند از این دکمه‌ها استفاده فراوانی کنند.

ویژگی‌های کلیدی این موس را می‌توان در مدل‌های گران‌تر هم مشاهده کرد، ولی هواداران Corsair می‌توانند با خرید این موس به قابلیت‌هایی که از این شرکت انتظار دارند دسترسی پیدا کنند. این مدل، موسی با قابلیت‌های فراوان است که قیمت بالایی ندارد.

امیدواریم از این مطلب راضی باشید و موس مورد علاقه خود را انتخاب کرده باشید. کدام موس بیشتر مورد پسند شما قرار گرفت؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.

نوشته بهترین موس گیمینگ های برتر در سال ۲۰۲۱ اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

بازی Red Dead Redemption 2 بهترین بازی سال استیم

بدون شک جایزه‌ی بهترین بازی سالی که توسط استیم اهدا می‌شود، بسیار منحصر به فرد و با ارزش است؛ زیرا کاملا توسط رای مخاطبان و به صورت عمومی انتخاب می‌شود. بازی‌بازان به بازی‌های مختلف خود در چندین دسته رای خواهند داد و نتایج هر بخش را رقم می‌زنند. تنها محدودیتی که برای رای دهندگان وجود دارد، این است که بازی مورد نظر آن‌ها باید در یک محدوده‌ی زمانی خاص مثلا سال ۲۰۲۰ بر روی فروشگاه استیم منتشر شده باشد. به همین دلیل ممکن است رویداد بازی سال استیم کمی متفاوت باشد؛ چرا که امسال شاهد آن بودیم که یک اثر پس از گذشت دو سال از زمان انتشار، بهترین بازی سال استیم شده است.

عنوان شاهکار و انقلابی Red Dead Redemption 2 که با فرمول بی‌نظیر، پر جزئیات و واقع‌گرایانه‌ی شرکت راکستار گیمز (RockStar Games) توسعه یافت و دو سال قبل منتشر شد، اخیرا به عنوان بهترین بازی ۲۰۲۰ استیم انتخاب شد. این برگزیده شدن کاملا عمومی و دموکراتیک می‌تواند به اهمیت جامعه‌ی بازی‌بازان پلتفرم رایانه‌های شخصی و عرضه شدن یک بازی برای آن‌ها اشاره داشته باشد. با این که کنسول‌های بازی یکی از راحت‌ترین و در دسترس‌ترین پلتفرم‌ها برای تجربه‌ی بازی‌های ویدئویی هستند، اما بسیاری از کاربران در سراسر جهان هستند که به دلایل مختلف به سمت رایانه‌های شخصی جذب شده‌اند.

البته به مانند سایر رویدادهای جوایز سال بازی‌ها، استیم نیز در چندین دسته به انتخاب بهترین بازی پرداخته است. در بیانیه‌ای جالب، هدف شرکت استیم از این اقدام، وادار کردن بازی‌بازان به تفکر متفاوت در مورد سایر بازی‌ها اعلام شد. تعجب آور نیست که بازی فوق‌العاده‌ی Half-Life: Alyx برنده‌ی بهترین بازی واقعیت-مجازی سال شود. همچنین عنوان Counter-Strike: Global Offensive موفق شد جایزه‌ی منحصر به فرد Labor of Love را به خاطر پشتیبانی عالی و ابراز رضایت بازی‌بازان دریافت نماید. علاوه بر این، بازی Death Stranding موفق به کسب جایزه‌ی نوآورانه‌ترین بازی سال ۲۰۲۰ استیم شد. به نظر می‌رسد این جایزه برخلاف نظرات منفی در مورد آن، کاملا شایستگی این جایزه را داشته باشد.
البته بازی Red Dead Redemption 2 موفق شد جایزه‌ی بهترین روایت و غنای داستانی را نیز کسب نماید که بدون شک با شهرت شرکت راکستار گیمز در نوشتن داستان و سناریو‌های فوق‌العاده هم‌خوانی دارد. در مجموع، توسعه‌دهندگان این بازی‌ها که برنده‌ی جایزه شده‌اند، باید احساس غرور کنند که پایگاه گسترده‌ی کاربران پلتفرم استیم به آن‌ها رای داده‌اند و در این درجه از محبوبیت و رضایت عمومی قرار گرفته‌اند.

بدون شک سال ۲۰۲۰ برای فروشگاه استیم و کاربران آن بسیار فوق‌العاده بود و به نظر می‌رسد موفقیت‌های بیشتری در سال ۲۰۲۱ در انتظار این پلتفرم هست؛ چرا که اخیرا رکورد بازی‌بازان همزمان این فروشگاه در شب سال نوی میلادی شکسته شد.

نوشته بازی Red Dead Redemption 2 بهترین بازی سال استیم شد اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

فردا همزمان با عرضه‌ی کنسول نسل بعدی شرکت سونی یعنی پلی‌ استیشن ۵ عنوان Demon’s Souls نیز در دسترس طرفداران قرار خواهد گرفت. این اثر را می‌توان پدر سبک سولزبورن دانست که حالاََ توسط استودیوی بلوپوینت گیمز (Bluepoint Games) به طور کامل بازسازی شده است. تمرکز اصلی تیم سازنده توحلی در کیفیت بصری بوده و بنابر صحبت‌های تیم توسعه، برای هوش مصنوعی، الگوی ضربه‌ها و عملکرد باس‌ها دقیقاََ از همان کدهای نسخه‌ی کلاسیک استفاده شده است. به نظر می‌رسد Demon’s Souls Remake نسل بعدی‌ترین عنوانی باشد که در زمان عرضه‌ی کنسول‌های نسل بعدی در دسترس هواداران قرار گیرد. همچنین این اثر از تمامی قابلیت‌های نسل بعدی کنسول پلی‌استیشن ۵ یعنی تریگر‌های انطباقی (Adaptive Triggers)، بازخورد هاپتیک (Haptic Feedback)، بارگذاری سریع‌ و انجین صدای تمپست بهره خواهد برد.

مدتی پیش کارگردان این اثر، گَوین مور (Gavin Moore)، جزئیات تازه‌ای را در مود سیستم مبارزه و ارتباطش با بازخورد هاپتیک کنترلر پلی‌ استیشن ۵ به اشتراک گذاشته بود. وی در این باره گفت:

مبارزات در عنوان Demon’s Souls Remake جسورانه‌تر، تاریک‌تر و مرگ‌بارتر خواهند بود به شکلی که بازی‌باز برخورد هر ضربه به شمن را به طرز باورنکردنی حس می‌کند. ما با کنترلر بی‌سیم دوال‌سنس و قدرت هاپتیک‌ می‌توانیم مبارزات را مرگ‌بارتر و جسورانه‌تر از همیشه طراحی کنیم. حال شما تک تک ضربات وارده بر دشمن را حس می‌کنید. از بین بردن آن‌ها و استفاده از جادوهای مختلف حس بسیار خوبی را القاء می‌کند. وقتی که شما ضربه‌ی یک غولآخر عظیم را با سپر خود متوقف می‌کنید نیروی وارده به سپر را حس خواهید کرد. احساس بر خورد یک فلز با فلز دیگر در زمان بلاک شدن سلاحتان توسط دشمن حس بسیار خوبی دارد. به طور کلی سنسورهای بازخود طراحی شده توسط سونی باعث می‌‌شوند به خوبی ضربه‌ی وارده بر دشمن را حس کنید و پری به موقع نیز خوشایندتر از همیشه خواهد بود. نتیجه‌ی تمامی این موارد واکنش سریع‌تر بازی‌باز است.

 

 نقدها و نمرات بازی Demon’s Souls

Digitally Downloaded – ۱۰/۱۰

Demon’s Souls اثری است که فراتر از شوخی‌هایی که به آن انجام می‌شود باید به عنوان یک بازی ویدیویی هنری دیده شود. برای من خیلی جذاب خواهد بود اگر کسانی که جدیداََ به سبک سولز ملحق شده‌اند این بازسازی را با وجود المان‌های پولیش نشده لذت بخش بدانند اما با وجود این که تقریباََ مطمئن هستیم که فرام‌سافتور دیگر به سری King’s Field باز نخواهد گشت، شخصاََ فکر می‌کنم این خوب است که دیگر به آن باز نگردیم. به عنوان یک اثر زمان عرضه‌ی پلی‌استیشن ۵، این بسیار جذاب است که شاهد اثری قدیمی اما ساخته شده برای سخت‌افزاری جدید باشیم. Demon’s Souls به خودی خود دلیل کافی به حساب می‌آید که یک کنسول نسل بعدی تهیه کنیم.

PlayStation Universe – ۱۰/۱۰

یک برنامه‌ و دستور العمل حقیقی برای این که بدانیم چگونه یک اثر محبوب را به شکلی معنادار بهبود بخشیم و مرزهای بهره بردن از تکنولوژی را در زمینه‌ی بازسازی فراتر ببریم. تا جایی که یادم می‌آید بازی Demon’s Souls برروی پلی‌استیشن ۵ حتی از بهترین بازی زمان عرضه در تمام تاریخ برروی تمامی پلتفرم‌ها نیز برتر است. این یک رویکرد گوارا با ظهوری نو به حساب می‌آید که باری دیگر درهای ژانری پر از چالش را به روی بازی‌بازان جدید پلی‌استیشن باز می‌کند. Demon’s Souls چیزی کمتر از یک پیروزی نفسگیر در همه‌ی جهات نیست.

Vgames – ۱۰/۱۰

بهترین چیز در مورد این بازسازی اساسی شگفت‌انگیز این است که به طور حقیقی حس یک بازی سولز جدید را به ارمغان می‌آورد به جای این که یک بازی قدیمی را دوباره تکرار کند. گرافیک باورنکردنی و موسیقی شگفت انگیز است در حالی که سرزمین بالتریا به طرز زیبایی توسط بلوپوینت بازسازی شده است. اگر توانسته‌اید یک پلی‌استیشن ۵ خریداری کنید و هنوز این بازی را تجربه نکرده‌اید بدانید که وقتتان در حال هدر رفتن است.

Push Square – ۱۰/۱۰

این بسیار سخت است که تصور کنیم چگونه Demon’s Souls Remake می‌توانست بهتر شود. بازی عالی به نظر می‌رسد و حتی بهتر از آن شنیده می‌شود و به طرز شدیدی به نسخه‌ی پلی‌ استیشن ۳ وفادار است، اثری که بعد از این همه سال همچنان به طرز شگفت‌آوری قابل بازی بوده و قدیمی نشده است. این یک بازسازی استثنایی به حساب می‌آید و احیایی بود که Demon’s Souls لیاقتش را داشت.

VGC – ۱۰/۱۰

این بسیار سخت است که نسخه‌ای بهتر از این بازسازی را تصور کنیم. بلوپوینت با بازسازی تمام عیار Shadow of Colossus خود را اثبات کرد اما در Demon’s Souls، آن‌ها یک اثر لانچ تولید کردند که برای سالیان سال شکست دادن آن سخت خواهد بود.

TheGamer – ۱۰/۱۰

استودیوی بلوپوینت گیمز (Bluepoint Games) باری دیگر خود را به اثبات رساند و در سطح بازی قبلی خود یعنی Shadow of the Colossus یک بازسازی تمام عیار از Demon’s Souls ارائه می‌دهد. در حال حاضر من کلید به تمام بازی‌های قدیمی را به آن‌ها می‌دهم. بگذارید این استودیو Bloodborne را به صورت ۶۰ فریم ارائه دهد، Metal Gear Solid را به آن‌ها بدهید. Demon’s Souls بهترین بازی زمان عرضه‌ پلی‌ استیشن ۵ است و من مطمئن هستم که در تاریخ به عنوان یکی از برترین عناوین زمان عرضه از آن یاد خواهد شد. یک اثر قدیمی دوباره زنده شده است و من امیدوارم این نقد ارواح بیشتری را برای آن جمع آوری کند چرا که لیاقتش را دارد.

Destructoid – ۹٫۵/۱۰

بلوپوینت گیمز و فرام‌سافتور هر کدام جزو بهترین‌های گیمینگ هستند و ما بسیار خوشحالیم که قدرت‌های هر دو استودیو را به صورت ترکیب شده در این بازسازی می‌بینیم. نسل جدید کنسول‌ها کمتر از یک هفته است که آغاز شده اما من فکر می‌کنم که در اواخر این نسل نیز همچنان در مورد Demon’s Souls صحبت کنیم.

Vandal – ۹٫۵/۱۰

[به نقد مراجعه شود]

Digital Chumps – ۹٫۵/۱۰

اگر خواهان چالشی هستید که سخت‌تر از سری Dark Souls است بنابراین باید Demon’s Souls را در نظر داشته باشید. بلوپوینت گیمز مایه و خمیر اثر اصلی که در سال ۲۰۰۹ عرضه شد را با این نسخه‌ی بازسازی شده و به لطف سخت‌افزار پلی‌استیشن ۵ به شما ارائه می‌دهد و حتی تجربه را ترسناک‌تر از قبل می‌کند.

Areajugones – ۹٫۴/۱۰

بازی Demon’s Souls Remake یکی از آثار زمان عرضه‌ی یک کنسول است که تا به حال هیچ کنسولی تجربه نکرده بود. با این وجود، ما تجربه‌ای این اثر را بیشتر دوست داشتیم اگر تکنولوژی دوال‌سنس بیش از این در آن اعمال شده بود و به صورت عمیق‌تر در جریان قرار می‌گرفت. به غیر از این مورد اثر Demon’s Souls Remake به لطف قابلیت تکرارپذیری و فرصت‌هایی که ارائه می‌دهد یک بازی ویدیویی ستودنی است. این اثر تقریباََ بدون هیچ مشکلی تجربه‌ی بی نظیر ارائه می‌دهد، عنوانی که ۱۰ سال پیش متولد شد و به لطف پلی‌استیشن ۵ بازگشتی بهتر داشت.

Hobby Consolas – ۹٫۲/۱۰

یک بازی که وفادارانه و دقیق بهترین نکات نسخه‌ی اصلی را بازآفرینی می‌کند. در حالی که حس حال حاضر را ارائه می‌دهد حس نسل بعدی نیز دیده می‌شود.

GameInformer – ۹٫۳/۱۰

برای افرادی که به تازگی می‌خواهند وارد عناوین سولزبورن شوند، Demon’s Souls می‌تواند اولین اکتشاف آن‌ها در یک دوگانگی نا امیدی و حس پیروزی پس از آن باشد و خوشبختانه بعد از این اثر به یک طرفدار سولز تبدیل شوند. برای حرفه‌ای‌ها و افراد قدیمی این سبک باید بگوییم که این اثر یک آزمایش به حساب می‌آید برای یک ژانر بی‌نظیر که به موفقیت رسیده است. در هر حال با ادغام بهترین قسمت‌های اثر کلاسیک شاهد یک تجربه‌ی بی‌نظیر هستیم.

Screen Rant – ۹/۱۰

عنوان Demon’s Souls برروی پلی‌استیشن ۵ به استراتژی قدیمی خود مبنی بر مجبور کردن بازی‌باز به پیدا کردن راه‌های مختلف برای پیش‌برد بازی بر می‌گردد. از نظر گرافیکی این بازسازی تمام عیار یک باز آفرینی بی‌نظیر از عنوان کلاسیک سال ۲۰۰۹ است که یک صدای شیرین و در عین حال تلخ را به ارمغان می‌آورد. به عنوان یک بازی زمان عرضه‌ی پلی‌استیشن ۵، اثر Demon’s Souls در عین حال که برای طرفداران قدیمی بازگشت به معبد را دوباره به ارمغان می‌آورد بلکه یک تجربه‌ی سخت و تاریک را برای کاربران جدید ارائه خواهد کرد.

Eurogamer Italy – ۹/۱۰

این بسیار خنده‌دار است که بگوییم بهترین اثر برای شروع کنسول‌های نسل بعد یک بازسازی است. از طرف دیگر، Demon’s Souls یک شاهکار خالص از سوی فرام‌سافتور به حساب می‌آید و بلوپوینت گیمز نیز استادان سبک خود هستند. نتیجه‌ای دو مورد اثری شده است که باید حتماََ آن را تجربه کرد.

۴Players.de – ۹/۱۰

این نقطه‌ی اوج بازی‌های نقش آفرینی اکشن حتی بخش کوچکی از جذابیت خود را هم از دست نداده است.

Jeuxvideo.com – ۹/۱۰

این بسیار سخت است که این بازسازی از Demon’s Souls را ستایش نکنیم چرا که بلوپوینت گیمز توانسته است یک بدن و پتانسیل غوطه‌وری بیشتر را به بازی پایه اضافه کند.

Metro GameCentral – ۹/۱۰

یک بازسازی عالی از یک بازی تاثیرگذار در تاریخ. کیفیت بصری خیره‌کننده و ویژگی‌های تکنیکی بهبود یافته باعث می‌شود تجربه‌ی این اثر برای همه بهتر شود و شاهد خستگی و سختی کمتر در افراد باشیم.

Millenium – ۹/۱۰

عنوان Demon’s Souls بی‌صبرانه منتظر عرضه‌ی کنسول پلی‌استیشن ۵ بود و ما نا امید نشدیم چرا که بازی خود را در کاتالوگ پلی‌استیشن ثابت می‌کند. نسخه‌ی نسل بعدی تمامی پایه‌های اثر اصلی را دریافت می‌کند و بدون اضافه کردن محتوای جدید همه چیز را بهبود می‌بخشد. این یک بازسازی خیره‌کننده است. ما به سرعت برخی از مکانیک‌های سخت و انعطاف ناپذیر بازی اصلی را فراموش کردیم و جذب این ماجراجویی شدیم. تیم بلوپوینت شاهکاری را احیا کرده است که دهس ال پیش به موفقیتی که حقش بود نرسید.

Hardcore Gamer – ۹/۱۰

Demon’s Souls بهترین بازی است که برایش یک کنسول پلی‌استیشن ۵ تهیه کنید و احتمالاََ بهترین اثر زمان عرضه در دهه‌های اخیر به حساب می‌آید.

TrueGaming – ۹/۱۰

یک بازسازی که پایه و اساس نسخه‌ی اصلی را در خود دارد و با ظاهری بازآفرینی شده و جذاب پتانسیل پلی‎استیشن ۵ را به نمایش می‌گذارد.

GameSpot – ۹/۱۰

اگر تغییرات را کنار بگذاریم، بازسازی بلوپوینت یک موفقیت کامل است. ما با یک تور تکنیکال و نمایش قدرت‌های کنسول پلی‌استیشن ۵ رو به رو هستیم اما مهم‌تر از همه چیز یک شگفتی خلاقانه دیده می‌شود از سوی استودیوای که به طور واضح به دنیا نشان می‌دهد در این صنعت حرفی برای گفتن دارد. بلوپوینت بازی اصلی فرام‌سافتور را دریافت و آن را عمیق‌تر و زیباتر ارائه داد. در این رویه اتفاقی رخ داد که من هیچوقت فکرش را نمی‌کردم: فرصت این که عاشق سری سولز شوم.

IGN – ۹/۱۰

تیم بلوپوینت یک ماموریت بسیار سخت داشت مبنی بر این که یک بازی قدیمی مربوط به ۱۱ سال پیش را با کلی طرفدار بازسازی کرده و با ظاهری آراسته برای کنسول نسل جدید عرضه کند و این دقیقاََ همان کاری است که آن‌ها انجام دادند. Demon’s Souls به طرز نفسگیری زیبا است و به طرز شگف‌آوری بهتر از نسخه‌ی پلی‌استیشن ۳ بازی می‌شود. این اتفاق نه تنها به دلیل قدرت گرافیکی پلی‌استیشن ۵ رخ می‌دهد بلکه افزایش کیفیت برخی موارد جزئی باری برای بهتر شدن تجربه، مدرن کردن برخی طراحی‌ها و بسیاری از موارد دیگر مانند حفظ چالش‌های بیرحمانه و مبارزه با باس‌ها به صورت معماگونه همگی باعث می‌شوند که با بازی شگفت‌انگیزی رو به رو شویم.

Everyeye.it – ۸٫۸/۱۰

برای عبور از سرزمین پادشاه آلنت به جدا شدن از خود نیاز دارید اما ماجراجویی در مه‌های بالتریا یک تجربه‌ی فراموش نشدنی، ناکامل و بی‌رقیب خواهد بود.

SpazioGames – ۸٫۸/۱۰

احتمالاََ Demon’s Souls آبرومندترین بازسازی است که تا به حال دیده‌ایم: هسته‌ی این عنوان تغییری نکرده است اما بازی سرانجام یک تجربه‌ی اوپرای نسل بعدی حقیقی به حساب می‌آید که یکی از پایه‌های این ژانر را بهبود می‌بخشد.

Multiplayer.it – ۸٫۸/۱۰

بلوپوینت گیمز یک بازی مدرن-کلاسیک را دریافت کرده، به آن یک ظاهری تازه می‌دهد و ما را برای صدها بار مردن آماده می‌کند.

Video Chums – ۸٫۴/۱۰

Demon’s Souls یک بازی عالی است چه با این فرنچایز آشنا باشید، تنها بازی‌های Dark Souls را بازی کرده باشید و یا این که طرفدار بازی اصلی باشید. البته باید بگوییم که اگر جزو گروه نهایی قرار دارید باید بگویم که این احتمال وجود دارد مانند من بابت دنیایی که خشونت آن کاسته شده نا امید شوید.

نوشته نقدها و نمرات بازی Demon’s Souls اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

پس از گذشت هفت سال از عمر کنسول‌های نسل هشتم و و روزهای پرفراز و نشیب آن‌ها، بالاخره کمتر از یک ماه دیگر عصر جدیدی در صنعت بازی‌های ویدیویی با عرضه کنسول‌های نسل جدید پلی استیشن ۵ و ایکس باکس سری ایکس و سری اس شروع خواهد شد.

حال باتوجه به اینکه در این مدت زمان کوتاهی که تا آمدن کنسول‌های جدید زمان باقی مانده، اکنون بهترین موقعی است تا این هفت سال گذشته را مرور کنیم. بر این اساس در حالیکه تقریبا همه منتظر کنسول‌های نسل نهم هستند، در جدیدترین اخبار بازی سونی ساعاتی پیش ویدیوی کوتاه و جذابی برای مرور و خاطره‌بازی از تمام بازی‌های بزرگ و ماندگار پلی استیشن ۴ منتشر کرد. این ویدیوی تازه منتشر شده که در ادامه نیز می‌توانید آن را تماشا کنید، سعی کرده در کمتر از چهار دقیقه با مرور یک ثانیه‌ای از هر بازی نسل هشتم پلی استیشن را به زیباترین شکل یادآوری کند.

بهترین بازی‌ های پلی استیشن ۴

از آنجایی که متوجه شده‌اید این ویدیو درکنار نمایش بازی‌های انحصاری چون Bloodborne و God of War شامل بازی‌های موفقی مثل Hitman، فیفا، بازی مستقل اینساید نیز است. حال باید منتظر ماند و دید سونی می‌تواند در نسل نهم نیز با کنسول مورد انتظار پلی استیشن ۵ خود آثار مهم و شایسته‌ای را روانه بازار کند تا در آخر نسل باز هم حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد یا خیر؟

حال نوبت شما است تا بهترین و خاطره‌انگیزترین بازی‌هایی که روی کنسول پلی استیشن ۴ خود تجربه کرده‌اید را با ما نیز به اشتراک بگذارید.

نوشته سونی ویدیوی جذابی از بهترین بازی‌ های پلی استیشن ۴ را منتشر کرد اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

بازی جدید کرش بعد از مدت‌ها گمانه‌زنی و شایعاتی که از ساخت آن به گوش می‌رسید به طرز مرموزی معرفی شد. اکتیویژن در واقع روند رونمایی‌های مرموز و نیازمند رمزگشایی خود را که همین چند وقت پیش با رونمایی از بازی Call of Duty Black Ops: Cold War به اوج خود رسید را به نوعی با بازی Crash Bandicoot 4 آغاز کرده بود. چند روز پس از ارسال تعدادی پازل از ماسک مرموز به فعالان رسانه‌ای این بازی رسما معرفی شد.

این بازی یکی از معدود عناوین سال ۲۰۲۰ است که پس از رونمایی اولیه و اعلام تاریخ انتشار آن، دچار تاخیر نشد و بازی طبق همان تاریخ تایید شده ابتدایی، در مهر ماه ۹۹ عرضه می‌شود. در عوض مدتی پس از رونمایی از بازی برای پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان، اکتیویژن احتمال عرضه بازی برای پلتفرم‌های دیگر را رد نکرد و به همین خاطر احتمال می‌رود این بازی برای کنسول‌های پلی استیشن ۵ و ایکس باکس سری ایکس و رایانه‌های شخصی (PC) هم عرضه شود. در ماه آگوست سال ۲۰۲۰ نیز در کدهای وبسایت رسمی بازی، اشاراتی به نسخه نینتندو سوییچ بازی یافت شد که احتمال عرضه این بازی برای این کنسول هیبریدی نینتندو را افزایش داد، اما هنوز هیچ چیز در این باره تایید نشده است.

اکتیویژن ضمنا اعلام کرده که بازی دارای هیچ‌گونه پرداخت‌های اضافی نخواهد بود و گیمرها تمام محتوای بازی را از طریق گیم‌پلی و چالش‌های درون بازی به دست می‌آورند.

داستان بازی Crash Bandicoot 4

وقایع بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time پس از اتفاقات داستانی قسمت سوم این مجموعه یعنی Warped رخ می‌دهند. در واقع انتشار این بازی سبب می‌شود که پس از مدت‌ها یک بازی در این مجموعه با دنبال کردن داستان سه بازی قبلی روایت کلی ماجراها و شخصیت‌های بازی را ادامه دهد. اتفاقی که با عرضه بازسازی سه قسمت اول طرفداران و علاقه‌مندان به این بازی کاملا آماده آن هستند. و از طرف دیگر برای دنبال کردن داستان بازی همه می‌توانند مجموعه بازسازی شده از سه بازی کلاسیک کرش را پیش از سر زدن به Crash Bandicoot 4 امتحان کنند.

در این بازی، Neo Cortex، و Uka Uka به همراه N. Tropy از زندان فضا-زمانی خود می‌گریزند و این فرار کردن آن‌ها یک شکافت زمانی ایجاد می‌کند. نتیجه این شکافت، یک مولتی‌ورس یا همان دنیاهای موازی است. حالا کرش، کوکو و دوستان دیگرش باید برای برگرداندن نظم و مرتب کردن اوضاع، در این دنیاهای موازی سفر کرده و مراحل جذاب بازی را انجام دهند.

گیم پلی بازی

سبک گیم‌پلی این بازی شباهت زیادی به بازسازی Crash Bandicoot N.Sane Trilogy دارد، که تمرکز آن بر مراحل خطی و مستقل با تکیه بر چالش‌های پلتفرمر (سکوبازی) بود. اگرچه بازی‌های جدید این مجموعه عمدتا دارای جهانی وسیع و آزادی عمل و انتخاب مراحل بیشتری بودند، این بازی قرار است راه عناوین کلاسیک را در این زمینه پیش بگیرد. البته ساختار کلی بازی به طور حتم به‌روز شده و با مراحل متنوع و شخصیت‌های قابل بازی متعدد که هر کدام استایل مخصوص به خود را دارند، تقویت شده است.

جمع کردن میوه، خراب کردن جعبه‌ها، جعبه‌های چک‌پوینت، تی‌ان‌تی، نیترو و موارد دیگر که از ویژگی‌های نمادین بازی هستند به دنیای کرش برگشته‌اند.

اما مهم‌ترین ویژگی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time مراحل متنوع و متفاوت آن است. هر مرحله در بازی از زمان و مکان و مضمون منحصر به فردی برخوردار است که روی همه المان‌های گیم‌پلی تاثیر می‌گذارد. از جنگل‌های ماقبل تاریخ گرفته تا فضاهای شهری و آینده‌نگرانه‌، تا غارهای یخی و مناظر طبیعی، کشتی‌های دزدان دریایی و آتش‌فشان‌هایی در حال فوران. بیش از ۱۰۰ مرحله مختلف در بازی وجود دارد که از مجموع مراحل سه بازی نخست بیشتر است.

ماسک‌ها نیز در بازی از اهمیت بالایی برخوردار هستند و هم از لحاظ داستانی و هم گیم‌پلی، باید به آن‌ها توجه کرد. داستان درباره سفر کرش و کوکو به جهان‌های مختلف در جستجوی چهار ماسک کوانتوم متفاوت برای برگرداندن نظم به جهان است. این ماسک‌ها از طریق رد کردن مراحل و مبارزه با باس‌ها و شکست دادن آن‌ها به دست می‌آیند که هر کدام روش منحصر به فرد خود را دارند. پس از به دست آوردن هر یک از ماسک‌ها، بر اساس ماهیت آن‌ها یک ویژگی به گیم‌پلی بازی اضافه می‌شود.

ماسک زمان (Kupuna-Wa) را می‌توان برای کندکردن گذر زمان استفاده کرد و به وسیله آن از موانع سریع،‌ دشمنان نزدیک و یا جعبه‌های در شرف انفجار فرار کرد. ماسک جاذبه (Ika-Ika) به کرش و کوکو اجازه می‌دهد تا مسیر اعمال نیروی جاذبه به خودشان را در طول مرحله تغییر دهند. ماسک فاز (Lani-Loli) برای تغییر دادن وضعیت وجود اشیا و موانع به کار برده می‌شود. با استفاده از قدرت این ماسک، کرش و کوکو می‌توانند اجسام را از بین ببرند یا به حالت وجودی برگردانند. ماسک چهارم Akano نام دارد و سازندگان بازی به نوعی ماهیت این ماسک و قدرت آن را به عنوان غافل‌گیری در بازی نگه داشته‌اند.

بازی همچنین دارای حالتی متفاوت است که N.Verted نام دارد و به نوعی مراحل بازی را طی آن، می‌توانید به صورتی متفاوت بازی کنید. به عنوان مثال، در یکی از مراحل بازی در این حالت، محیط کاملا سیاه و سفید است و کرش و کوکو با هر حرکت خود در بازی به محیط آن رنگ می‌پاشند و همزمان با پیشروی آن‌ها در طول ماموریت، مرحله بازی را رنگ‌آمیزی می‌کنند. یا در جایی دیگر، یکی از مراحل بازی به گونه‌ای تغییر کرده که کل محیط زیر آب رفته است. در چنین حالتی تاثیر حرکت‌های بازیکن و مکانیک‌های گیم‌پلی نیز تغییر کرده و حس و حال مرحله کاملا متفاوت خواهد بود.

این حالت از بازی که توسط Beenox ساخته شده که قبلا روی بازی Crash Team Racing Nitro-Fueled کار کرده بود، با به پایان رساندن بازی قابل دسترسی خواهد بود.

در این بازی برای هر شخصیت لباس‌ها و مدل‌های مختلفی وجود دارد که با استفاده از امتیازاتی که در هر مرحله جمع می‌کنید قابل خرید هستند. هیچ کدام از آیتم‌های اضافه‌ای که بازی به شما پیشنهاد می‌کنند قابل خرید از طریق پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای نیستند و تنها از طریق گیم‌پلی و انجام دادن چالش‌ها و رسیدن به امتیازات مورد نظر قادر به خرید و استفاده از آن ها خواهید بود.

شخصیت‌های قابل بازی

شخصیت‌های قابل بازی اصلی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time کرش و کوکو هستند که مجموعه حرکات آن‌ها از جمله پریدن، تاب خوردن با طناب‌ها، سُر خوردن و… کاملا شبیه به هم است. بازیکن‌ها نیز می‌توانند در هر زمان که خواستند، بین این دو شخصیت سوییچ کنند.

دیگر شخصیت قابل بازی در Crash Bandicoot 4: It’s About Time، شخصیت نئو کورتکس (Neo Cortex) است. او قابلیت‌ها و مجموعه حرکات منحصر به فرد و مخصوص خود را دارد. در حالی که کرش و کوکو بیشتر بر حرکت‌ها و سکوبازی متمرکز هستند، تمرکز اصلی شخصیت نئو کورتکس، بر استراتژی است و حرکت‌های کمتری دارد.

شخصیت‌های Dingodile و Tawna نیز به عنوان شخصیت‌های قابل بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time حضور خواهند داشت که هر کدام ظاهر به روز شده و حرکات مخصوص به خود را دارند. در حالی که شما برای انتخاب از میان شخصیت‌های بازی آزاد هستید، با توجه به منحصر بودن برخی قابلیت‌ها و ابزارهای آن‌ها و حرکت‌های شخصیت‌ها، طراحی برخی مراحل به گونه‌ای است که آن‌ها را تنها می‌توانید با یکی از این شخصیت‌ها به پایان برسانید و بر این اساس برخی مراحل بازی تنها با یک شخصیت قابل انجام هستند.

جذاب و شگفت‌انگیز، با سرعت کم

آن‌چه که تا کنون از بازی دیده‌ایم، نوید یک بازی جذاب در دنیایی بسیار متنوع با محیط‌های منحصر به فرد و متفاوت را می‌دهد که برخی از آن‌ها واقعا شگفت‌انگیز هستند. تنوع مراحل بازی بسیار بالا است و مکانیک‌های گیم‌پلی آن‌قدر غنی و متنوع ساخته شده‌اند که بتوانند تعداد زیاد مراحل بازی را توجیه کنند. شخصیت‌های دوست‌داشتنی ما نیز در این بازی حضور دارند و علاوه بر آن‌ها، المان‌های نمادین مجموعه کرش از جمله ماسک‌ها و نیز حضور باس‌های مشهور بازی به دلچسب شدن این بازی کمک زیادی کرده‌اند. بازی از گرافیک خوبی برخوردار است و جزئیات محیط در سطح قابل قبولی به نظر می‌رسد، اگرچه برای قضاوت این موضوع باید تا عرضه بازی صبر کرد. از سوی دیگر، در میان‌پرده‌های به نمایش درآمده از بازی اجرای خوب،‌ رندر با کیفیت و حس طنزی دوست‌داشتنی را می‌بینیم که به سرگرم کننده شدن هر چه بیشتر بازی کمک می‌کند. با این‌که گیم‌پلی بازی بسیار امیدوارکننده است، به نظر می‌رسد کرش از سرعت قبلی برخوردار نیست و مراحل گاهی نیازمند تامل و تعلل بیشتری هستند، بنابراین بازی ممکن است برای دوست‌داران پلتفرمرهای سریع و پرهیجان، در ابتدا خسته‌کننده به نظر برسد.

نوشته جذاب مثل کرش | اطلاعاتی از بازی Crash Bandicoot 4 It’s About Time اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

هر سال روز‌های آخر تابستان و آغاز پاییز، فصل انتشار جدید‌ترین نسخه از سری بازی‌های ورزشی و مخصوصا دو شبیه‌ ساز فوتبال محبوب یعنی PES و فیفا است. با این حال امسال، این معادله کمی پیچیده و متفاوت شده و شرکت کونامی، رویه جدیدی برای نسخه جدید بازی‌اش در پیش گرفته است. شیوع ویروس کرونا، افراد و کسب‌و‌کارهای زیادی را درگیر و برنامه‌هایشان را مختلف کرده و این وسط، استودیو‌های بازیسازی هم با مشکلات مختلفی روبه‌رو شده‌اند که نتیجه آن، تاخیر خوردن بازی‌های متعددی بوده است. در این میان کونامی هم که به چنین مشکلاتی روبه‌رو است، چندی پیش رسما اعلام کرد که جدید‌ترین بازی فوتبالش یا همان PES 2021، دیگر یک نسخه کاملا جدید نخواهد بود و در عوض، شاهد یک آپدیت فصلی برای نسخه قبلی بازی خواهیم بود که برخلاف قیمت‌گذاری همیشگی مجموعه، به جای ۶۰ دلار، ۳۰ دلار قیمت خواهد داشت.

همچنین کونامی تایید کرده که با‌وجود انتشار PES 2021 با چنین فرمتی، نسخه بعدی بازی یک تحول اساسی خواهد بود تا تجربه‌ای مناسب برای نسل جدید از بازی‌های ویدیویی باشد. اما اصلی‌ترین سوالی که طرفداران بازی‌های فوتبال و PES در ذهن دارند، این است که آیا با تمام این تفاسیر، PES 2021 ارزش خرید دارد؟ پیشنهاد می‌کنم ابتدا بررسی ویدیویی بازی را در ادامه تماشا کنید تا بعد با جزییات بیش‌تر در این مورد صحبت کنیم:

تریلر گیم پلی بازی eFootball PES 2021

تغییرات بازی نسبت به نسخه قبل، اکثرا مواردی هستند که از طریق فایل‌های ادیت هم می‌توان رایگان همه آن‌ها را به‌دست آورد

بررسی PES 2021 با روال همیشگی بررسی بازی‌های این سری و کلا بازی‌های فوتبال، متفاوت است. از یک طرف، اثری ۳۰ دلاری داریم که خب قیمت پایین‌تری نسبت به برچسب ۶۰ دلاری به‌حساب می‌آید اما از طرف دیگر هم، شرایط بازی به‌گونه‌ای است که خرید آن حتی با این قیمت هم برای خیلی‌ها منطقی به‌نظر نمی‌رسد. چون راستش را بخواهید، PES 2021 دقیقا همان نسخه سال گذشته بازی است و با اینکه در این بین هیچ فریبکاری از طرف کونامی وجود نداشته و آن‌ها رسما هم این موضوع را اطلاع‌رسانی کرده‌اند، ولی بازهم اگر نسخه قبلی را دارید،‌ به‌شخصه دلیلی نمی‌بینم که بخواهید برای نسخه جدید هزینه کنید؛ حتی با در نظر گرفتن این موضوع که دارندگان نسخه قبلی، یک تخفیف ۲۰ درصدی هم دارند. قبل از اینکه اصلا سراغ مواردی مثل گیم‌ پلی برویم، باید بدانیم که تنها تغییرات بازی نسبت به سال پیش، به آپدیت شدن ترکیب تیم‌ها، چینش جدید تیم‌ها در لیگ‌ها با در نظر گرفتن تیم‌های صعود و سقوط کرده فصل و همینطور مواردی خیلی جزئی مثل تفاوت‌هایی در منو‌ها، چند مربی جدید در بخش مسترلیگ و در دسترس بودن یورو ۲۰۲۰ در قالب یکی از کاپ‌های بازی است؛ حالت یورو ۲۰۲۰ با اینکه در نسخه اولیه PES 2020 وجود نداشت، بعدا در قالب یک آپدیت رایگان به بازی اضافه شد و به همین دلیل ویژگی جدید و انحصاری برای PES 2021 به‌حساب نمی‌آید.

ولی خب قبل از اینکه به نتیجه نهایی برسیم، بد نیست از یک زاویه دیگر هم به بازی نگاه کنیم. اگر همیشه طرفدار سری PES بودید و به هر دلیلی سال گذشته به سراغ آن نرفتید، PES 2021 فرصتی ایده‌آل برای شما است تا با پرداخت هزینه‌ای کم‌تر از قیمت همیشگی بازی‌های سری، از یک فوتبال خوب لذت ببرید. هرچند می‌توان گفت که برای شناخت بهتر گیم‌پلی بازی می‌توانید بررسی PES 2020 را بخوانید و بر اساس آن تصمیم بگیرید، ولی بد نیست همینجا هم کمی بیش‌تر به جزییات بازی بپردازیم. PES 2020 که سال گذشته منتشر شد، حکم اثری را دارد که تمام بهبود‌های ریز و درشت این سری در سال‌های گذشته را به اوج می‌رساند. یادمان نرفته که این نسخه، هرچند با مشکلات همیشگی مجموعه مثل لایسنس‌ها و ضعف‌های مثل گزارشگری همراه است، ولی در داخل زمین چمن سبز فوتبال، تجربه‌ای واقعا لذت‌بخش و جذاب از این ورزش ارائه می‌دهد؛ تجربه‌ای که هم به فوتبال واقعی شبیه است، هم در قالب یک بازی ویدیویی هیجان خوبی از این ورزش ارائه می‌دهد و هم واقعا می‌توان برای مدت طولانی با آن سرگرم شد.

خب خبر خوب اینکه تمام این ویژگی‌ها، تمام و کمال هنوز هم در PES 2021 وجود دارند و خب با آپدیت‌هایی که در طول یک سال گذشته برای بازی منتشر شده‌اند، گیم‌پلی بازی حتی بهتر هم شده است. یکی از ویژگی‌هایی که به‌شخصه در مورد فوتبال ارائه‌شده در بازی دوست دارم، این است که PES خیلی خوب آن جنبه غیرقابل پیش‌بینی بودن فوتبال را درک و پیاده کرده است. همین عامل هم باعث می‌شود تا نتایج مسابقات، تا حد زیادی وابسته به مهارت گیمر باشد و بتوانید با وقت گذاشتن به بازیکن بهتری در PES تبدیل شوید. جدا از این مواردی مثل سیستم ارسال پاس‌ها، انیمیشن‌های نرم بازیکنان که کنترل آن‌ها را لذت‌بخش می‌کند، مکانیک شوت‌زنی بهینه و مناسب و کلی جزییات ریز و درشت دیگر باعث می‌شوند تا بتوان واقعا از فوتبال ارائه‌شده در بازی لذت برد. البته بازی یک سری از مشکلات نسخه قبلی مثل تصمیمات عجیب و غریب داور را هنوز هم دارد و باید خودتان را برای خطا شدن ساده‌ترین برخورد‌ها آماده کنید!

با اینکه بازی ویژگی جدید خاصی ندارد، ولی فوتبالی که ارائه می‌دهد کماکان جذاب و هیجان‌انگیز است

PES 2021 همچنین تمام حالت‌های بازی نسخه قبل را در کنار تجربه یورو ۲۰۲۰ که در دنیای واقعی فعلا تا سال ۲۰۲۱ به‌تعویق افتاده، ارائه می‌دهد و هرچند هیچ چیز جدیدی برای ارائه در این زمینه ندارد، ولی خب کماکان می‌توان با حالت‌هایی مثل مسترلیگ یا بخش مای‌کلاب آن سرگرم شد. به‌عنوان کسی که هر سال به سراغ آلتیمیت تیم فیفا می‌روم، حس خیلی بدی نسبت به بخش مای‌کلاب بازی ندارم. درست است که وضعیت سرور‌های بازی خیلی ایده‌آل نیست و پیدا کردن مسابقاتی که بتوان واقعا با تاخیر کمی آن‌ها را تجربه کرد سخت به‌نظر می‌رسد، ولی بازهم مای‌کلاب با یک سری ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودش مثل سیستم ارتقای بازیکنان که اجازه می‌دهد بتوانید با تنوع بالایی از بازیکنان تیم‌تان را بسازید و به مرور آن‌ها را ارتقا بدهید، برای مدتی سرگرم‌کننده است. هرچند که باید بازهم تاکید کنم هیچ ویژگی جدیدی در مقایسه با نسخه قبلی در این بخش‌ها وجود ندارد و همه‌چیز از ساختار کلی گرفته تا حتی انیمیشن‌های به‌دست آوردن بازیکنان دقیقا همان‌هایی هستند که در PES 2020 هم وجود داشتند.

جدیدترین نسخه از شبیه‌ساز فوتبال کونامی، همینطور در جنبه‌های بصری و صوتی هم بدون تغییر نسبت به قبل عرضه شده و نباید انتظار بهبود خاصی از آن داشته باشیم. از انیمیشن‌های آغاز مسابقه‌ها گرفته تا کیفیت طراحی چهره‌ها و جنبه‌های صوتی همگی موارد استفاده‌شده در PES 2020 هستند و خب اگر امیدوار بودید که بازی از حیث لایسنس پیشرفتی داشته باشد هم متاسفانه خبر خوبی برای‌تان ندارم و کونامی، امسال حتی لایسنس یک سری تیم‌ها مثل دو تیم شهر میلان را هم از دست داده است.

با تمام این تفاسیر، یک بار دیگر این سوال را مطرح کنیم. آیا PES 2021 ارزش خرید دارد؟ اگر نسخه قبلی بازی را دارید، هر هزینه‌ای که برای این آپدیت پرداخت کنید در واقع حکم پول دادن برای فایل‌های ادیتی را دارد که رایگان هم می‌توانید آن‌ها را دانلود و روی بازی اعمال کنید تا هم مشکل لایسنس بازی حل شود و هم جدیدترین ترکیب‌ها و مواردی از این دست را داشته باشید. اما خب اگر کلا گیم‌پلی PES را دوست دارید و نسخه سال گذشته را هم خریداری نکرده‌اید، PES 2021 با قیمت ۳۰ دلاری‌اش بازی است که می‌توانید یک سال با آن سرگرم شوید تا نسخه بعدی بازی که به‌گفته کونامی اثری کاملا بهبودیافته و باکیفیت خواهد بود، منتشر شود.

در ادامه نگاهی به نقدها و نمرات این بازی می‌اندازیم.

Gameblog.fr 8/10

به‌روزرسان فصلی eFootball PES 2021 دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که وعده‌ی آن را داده است. البته تغییرات کوچکی هم در گیم‌پلی بازی ایفا شده است تا باعث بهبود تجربه‌ی کلی شود. همچنین سرورها و بخش آنلاین هم پیشرفت‌های داشته‌اند.

Everyeye.it 7.8/10

اگر eFootball PES 2020 را تجربه نکرده‌اید، این به‌روزرسان فرصت مناسبی است تا یک شبیه‌ساز فوتبالی با کیفیت را با نصف قیمت تجربه کنید و از آن لذت ببرید. اما اگر همین حالا صدها ساعت را مشغول تجربه‌ی یکی از بهترین عناوین ورزشی بوده‌اید، پس شاید خرید این به‌روزرسان در روز اول منطقی نباشد.

Jeuxvideo 7.5/10

eFootball PES 2021 در حالی منتظر نسل جدید است که همان نقاط قوت و ضعف نسخه‌ی قبلی خود را حفظ کرده است.

Hobby Consolas 7.5/10

کونامی تصمیم گرفته است که یک به‌روزرسانی را برای بازی فوق‌العاده‌ی سال گذشته عرضه کند. پس در واقع شاهد همان گیم‌پلی و حالت‌های عالی (در کنار اضافه شدن تورنمنت یورو ۲۰۲۰) و همان مشکلات لایسنس تیم‌ها و لیگ‌ها هستیم.

Push Square 6/10

کونامی در واقع بی‌خیال امسال شده است، چرا که می‌داند فرصتی برای انجام یک کار استثنایی دارد و می‌خواهد که انتقال این مجموعه به دوران پلی‌استیشن ۵، تا حد امکان عالی باشد. ما به این تصمیم احترام می‌گذاریم. اما با توجه به تغییرات جزئی و مشکلات یکسان در لایسنس تیم‌ها، به شما پیشنهاد می‌کنیم تا همان بازی سال گذشته را تجربه کنید.

 

نوشته نقد و بررسی بازی eFootball PES 2021 اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

Hyper Scape از سری عناوین اکشن، تیراندازی اول شخص و بتل رویال است که تفاوت‌هایی نسبت به سایر آثار این سبک دارد. در این بازی شما آیتم‌ها و امکاناتی را در اختیار می‌گیرید که کاملا عجیب و مربوط به زمان آینده هستند. حال شما باید از آن‌ها به بهترین شکل استفاده کرده و در شهری به نام Neo Arcadia، سایر رقبا را از بین ببرید. هدف از انجام بازی هم این است که آخرین نفر روی نقشه باشید تا به برتری دست یابید. البته یافتن تاج و نگه داشتن آن برای مدتی طولانی هم می‌تواند باعث پیروزی شما و تیمتان شود. بدون شک نکات زیادی هم در بازی وجود دارد که با کشف آن‌ها، امتیازات ویژه‌ای را دریافت خواهید کرد.

قابل ذکر است که شرکت یوبی‌سافت به صورت همزمان وظیفه‌ی ساخت و انتشار Hyper Scape را به عهده داشته است. همچنین تمام بخش‌های این بازی آنلاین است و برای آغاز آن‌ها به بیش از ۶۴ بازی‌باز نیاز خواهد بود. این اثر قرار است در آینده برروی کنسول‌های پلی‌ استیشن ۵ و ایکس‌ باکس سری ایکس هم در دسترس قرار گیرد که در صورت انتشار اخبار بیشتر پیرامون این موضوع، آن‌ها را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. از این نکات که بگذریم، نقدها و نمرات Hyper Scape به تازگی توسط منتقدان بازی‌های ویدئویی منتشر شده است که در ادامه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.

نقدها و نمرات بازی Hyper Scape

SpazioGames 7.5/10

Hyper Scape یک بتل رویال جذاب و دوست داشتنی است که تفاوت‌هایی نسبت به رقبای خود دارد. گیم‌پلی بازی هم جالب بوده و شایسته است که در آینده بیشتر به آن پرداخته شود.

IGN 7.3/10

اثر جدید شرکت یوبی‌سافت یعنی Hyper Scape، یک بتل رویال نسبتا جذاب است که ایده‌های خلاقانه و جدیدی را در خود دارد. البته اگر قصد تجربه‌ی این بازی را دارید، باید با برخی از مشکلات عجیب و غریب هم کنار بیایید.

jeuxcideo.com 7/10

Hyper Scape بازی نسبتا دلپذیری بوده و کنترل شخصیت‌ها در آن بسیار ساده است. البته این بازی هیجان زیادی را به بازی‌باز منتقل نمی‌کند و امیدوار هستیم که تنوع آیتم‎‌ها در آینده بیشتر شود.

Wccftech 6.8/10

در مجموع باید گفت که Hyper Scape بازی بدی نیست، اما پس از مدتی برای برخی از بازی‌بازان کسل کننده می‌شود. اگر از عاشقان دنیای عناوین بتل رویال هستید، Hyper Scape را امتحان کنید.

Shacknews 4/10

کارهای زیادی در Hyper Scape وجود دارد که باید توسط سازندگان انجام شود و سپس شاهد عنوان بهتری باشیم. فعلا ترجیح می‌دهیم که سایر آثار بتل رویال را تجربه کنیم.

نوشته نقدها و نمرات بازی Hyper Scape | بتل رویال سبک جدید اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

مازین در مصاحبه تازه‌ای، از گفت‌وگوی اولیه خود با دراکمن صحبت کرده است. دراکمن در این مکالمه، از قصه‌ای رونمایی کرده که قرار بود در بازی قرار بگیرد، اما در نهایت، تصمیم گرفته شد که این داستان از بازی کنار گذاشته شود.

مازین می‌گوید: «ما در حال صحبت درباره یک موضوع خاص بودیم و او {دراکمن} به من گفت که داستان این موضوع از چه قرار است و قرار بوده که چطور باشد و من … از تعجب خشکم زد! و گفتم خب، این داستان حتما باید در سریال اتفاق بیوفتد. قطعا، ما مجبوریم که این کار را انجام دهیم. تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم که از انجام این داستان کوتاه بیایم!»

مازین جزئیات بیشتری درباره این داستان نگفت، اما به این موضوع اشاره کرد که این قصه، بخشی از تصویر و جاه‌طلبی بزرگی است که هدف آن، ساختن یک سریال تلویزیونی جدید و هیجان‌انگیز بر اساس بازی The Last of Us و برای کسانی است که بازی را تجربه کرده‌اند.

او درباره این موضوع می‌گوید: «نیت ما این بوده است که شما سریال را ببینید و بگویید: نه تنها سریال به تمام بخش‌هایی که از بازی دوست داشتم و از داستان آن مشاهده کردم خیانت نکرده، بلکه چیزهای کاملا جدیدی هم برای من به ارمغان آورده است. چیزهایی که پیش از این نمی‌دانستم.»

مازین درباره فیلم The Last of Us که سونی سال‌ها تلاش داشت آن را بسازد نیز صحبت کرد و گفت اصلا تعجب نمی‌کند که این فیلم هیچ‌وقت به مرحله تولید و عرضه نرسید. او می‌گوید لذت داستان خوبی مثل داستان بازی The Last of Us در طولانی بودن آن و ساخت آهسته و پیوسته شخصیت‌ها و روابط بینشان است. او می‌گوید که چنین اقتباسی باید «در همین فرمت» ساخته می‌شد و مجموعه تلویزیونی را انتخاب بهتری نسبت به یک فیلم سینمایی می‌داند.

مازین در بخش دیگری از این مصاحبه تایید کرد که او و دراکمن، نقشه کلی «جریان اول» سریال را مشخص کرده‌اند و قدم بعدی، شروع به نوشتن فیلم‌نامه است. او همچنین از دلایل خود برای موفقیت سریال The Last of Us در برابر دیگر اقتباس‌های سینمایی از بازی‌های ویدیویی که معمولا با شکست مواجه شده‌اند، گفته است.

او به یکی از نگرانی‌های اصلی علاقه‌مندان مجموعه نیز اشاره کرد و می‌گوید که تغییرات داستانی که او و دراکمن در حال نوشتن آن هستند، قرار است که دنیای بازی و داستان آن را گسترش دهند، نه این که بر خلاف آن‌ها باشند. او می‌گوید: «فکر می‌کنم یکی از نگرانی‌هایی که طرفداران یک مجموعه پرطرفدار دارند این است که وقتی حقوق آن مجموعه به فرد دیگری واگذار می‌شود، آن فرد یا افراد ممکن است که واقعا اهمیت و عمق آن جهان را درک نکنند، یا آن را به شکل غیرقابل‌باوری تغییر دهند یا اقتباس احمقانه‌ای داشته باشند. در این رابطه باید بگویم که من کار نوشتن سریال را با کسی انجام می‌دهم که قصه خود بازی را نوشته است. پس تغییراتی که اعمال می‌کنیم، با هدف پر کردن جاهای خالی و گسترش و ارتقای داستان بازی است، نه کنار گذاشتن آن. ما هر دو کار را انجام می‌دهیم: هم بخش‌های جدید می‌سازیم و هم در حال بازنگری بخش‌های پیش از این ارائه‌شده هستیم تا بتوانیم آن را در فرمت متفاوتی بازتولید کنیم. این کار برای من، به حقیقت پیوستن یک رویا است. این کاری است که به عنوان یک طرفدار مجموعه، مدت‌ها و مدت‌ها است که درباره آن فکر و خیال‌پردازی کرده‌ام.»

مازین در ادامه گفته است: «من کمی هم می‌ترسم چون احساسات افراد علاقه‌مند به این بازی، کمی تند و تیز است. {می‌خندد.} فکر می‌کنم وقتی که سریال عرضه شود، برای مدتی به یک پناهگاه زیرزمینی پناه ببرم چون در هر صورت، نمی‌توانید همه را خوشحال نگه دارید.»

مازین همچنین به این موضوع اشاره کرد که اگرچه سریال The Last of Us داستان نسخه اصلی بازی را پیگیری خواهد کرد، اما قرار نیست لحظه به لحظه آن را روایت کند. نوشتن داستان برای یک بازی که در آن معمولا فقط کنترل یک شخصیت را به عهده می‌گیرید و در اکثر مواقع نیز فقط دنباله‌روی او هستید، بسیار متفاوت است با قصه‌سازی برای یک سریال تلویزیونی که داستان بین شخصیت‌های مختلف می‌گردد و توسط افراد مختلفی روایت می‌شود و شما آن را به شکل منفعلی تماشا می‌کنید.

او درباره روایت داستان از این بُعد می‌گوید: «ما همه کارها را با نهایت دقت و ملاحظه برای آن‌چه که از بازی دوست داریم انجام می‌دهیم. هدف ما این نیست که شما را عاشق The Last of Us نگه داریم، بلکه می‌خواهیم به شکل متفاوتی، این علاقه را تجربه کنید. شکل منفعل‌گونه‌ای است. شما دیگر آن را بازی نمی‌کنید، بلکه با تماشای سریال، در حال تجربه داستان به شکل دیگری هستید و در عین حال، چیزهای جدید و بیشتری هم تجربه می‌کنید و شخصیت‌های بیشتری را هم می‌بینید. فکر می‌کنم که اثر خوبی داشته باشیم.»

مازین گفته است که فعلا نباید منتظر سریال The Last of Us باشید. او به این نکته اشاره کرد که شبکه HBO آزادی کامل در رابطه با زمان‌بندی شروع مراحل تولیدی سریال داده و اولویت آن‌ها، ساخت یک اثر باکیفیت و جذاب است و نه هر چه سریع‌تر رساندن آن. مازین همچنین گفته است که صنعت هالیوود با توجه به وضعیت فعلی و بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا، در شرایط سختی قرار دارد و زمان‌بندی‌های مربوط به فیلم‌برداری و عرضه آثار مختلفی در سراسر جهان نیز تحت‌تاثیر این شرایط قرار گرفته‌اند. هیچ اخباری هم مربوط به بازیگران سریال اعلام نشده و در حال حاضر، مشخص نیست که چه بازیگرهایی نقش الی و جوئل را ایفا خواهند کرد.

مازین علاوه بر سریال The Last of Us، روی اثر اقتباسی دیگری از دنیای بازی یعنی فیلم Borderlands نیز کار می‌کند.

نوشته منتظر لحظه های تکان دهنده ای در سریال The Last of Us باشید! اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.

ویژگی های بهتر Ghost of Tsushima نسبت به دیگر عناوين جهان‌ باز

به همین دلیل است که بازی مذکور با ارائه یک تجربه منحصر به فرد از دیگر بازی‌های هم سبک متمایز است. چرا که Ghost of Tsushima قواعد و استانداردهای موجود را به نسبت خیل عظیم بازی‌های جهان‌باز، بهتر رعایت کرده است و حتی آن‌ها را به جلو برده، به خصوص در زمینه طراحی یک جهان باز و گسترده. شاید این موارد به تنهایی یک نوآوری‌ بزرگ به شمار نیایند اما امیدواریم این ۵ موردی که قرار است به آن‌ها اشاره کنیم چراغ راه دیگر عناوین شوند.

اندازه و تنوع

به نظر می‌رسد که قانون شماره یک برای توسعه‌دهندگان بازی‌های جهان‌باز همیشه این بوده که، هر چه بزرگ‌تر بهتر. به طور کلی این حرف درست است. چرا که به هر حال هدف بازی‌های جهان‌باز این است که با ارائه‌ی یک جهان بزرگ و گسترده به بازیکن امکان گشت‌وگذار در محیط را بدهند، بنابراین فضاهای بزرگ‌تر باید به معنای نقشه بهتر باشد، درست است؟ البته که از ديدگاه فنی این درست است. اما ما در سال‌های اخیر به کرات مشاهده کرده‌ایم که این نگاه و فلسفه ره به جای درستی نبرده است و بیشتر بازی‌ها از این لحاظ شبیه یکدیگر شده‌اند و به تکرار افتاده‌اند.

بازی Ghost of Tsushima از این مشکل جان سالم به در برده است، و توسعه‌دهندگان به اندازه‌ی نیاز مقیاس نقشه‌ی آن را تعیین کرده‌اند. اشتباه نکنید این بدان معنی نیست که نقشه بازی کوچک است. نقشه بازی خیلی هم بزرگ است و پر است از فعالیت‌های گوناگون و مکان‌های فراوان برای اکتشاف و گشت‌وگذار. همچنين بازی به طرز چشم‌نوازی دارای مناطق گوناگون هم هست، از دشت‌های متراکم بارانی گرفته تا، جنگل‌های متراکم، روستاهای پر جنب و جوش، زمین‌های باتلاقی و کوهستان‌های یخ‌زده. تا بدین جا بازی کار خارق‌العاده‌ای نکرده است و این‌ها همه از نیازهای یک بازی جهان‌باز استاندارد است. (بگذریم که اکثر عناوین هم سبک حتی به همین اصول طراحی اولیه نیز پایبند نیستند.)

نکته خارق‌العاده درباره Ghost of Tsushima اینجاست که بازی فراتر از استانداردها و اصول اولیه پیش می‌رود به گونه‌ای که با وجود بزرگ بودن و متنوع بودن جهان بازی، بیش از حد بزرگ به نظر نمی‌رسد که مخاطب را زده کند. به عنوان مثال بازی Assassin’s Creed Odyssey (اوه می‌دونم به چی دارید فکر می‌کنید) به قدری نقشه بزرگی دارد که عملاً اکتشاف و گشت‌وگذار ارزش خودش را از دست می‌دهد و رنگ می‌بازد، چرا که جهان بازی به طرز غول‌آسایی بزرگ به نظر می‌رسد.

در نقطه مقابل آن بازی Ghost of Tsushima قرار دارد، که با وجود بزرگ بودن و در عین حال متراکم بودن، این احساس را به شما می‌دهد که همه چیز به اندازه و در دسترس است. شاید هم بخشی یا قسمتی باشد که هم‌اکنون به آن دسترسی نداشته باشید یا دوست ندارید انجامش دهید، اما می‌دانید که می‌توانید در آینده به سراغش بروید بدون این‌که نیاز باشد صدها ساعت وقت‌تان را تلف کنید. از همه مهم‌تر همان‌طور که قبلاً اشاره شد به دلیل بیش از حد بزرگ نبودن شما شاهد تکراری شدن مناطق و مناظر بازی نخواهيد شد (برخلافِ آن بازی که بالا مثال زدیم و بازی‌های مشابه) و حتی بعد از مدتی شما تک تک مکان‌ها را به دلیل متمایز و منحصر به فرد بودن بخاطر خواهید سپرد، که این موضوع بی ارتباط به مزیت بعدی بازی نیست.

اتمسفر

اتمسفر یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت بازی Ghost of Tsushima می‌باشد. بازی یک مهارت غیر قابل انکاری در مجذوب ساختن بازیکن و منتقل کردن حس آن دوره‌ی زمانی را دارد. به گونه‌ای که بارها شما خودتان را غرق در محیط اطرافتان می‌بینید. بخش عمده‌ای از این موفقیت در ارائه یک اتمسفر گیرا، از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که جز به جز نقشه حس یک طراحی دستی و با ظرافت را می‌دهد.

وقتی شما در جزیره سوشیما حرکت می‌کنید، خود را در بین زیست بوم‌های مختلف و مکان‌های متنوع می‌بینید که هر کدام شخصیت و حال و هوای مختص به خود را دارند. چیزی که کمک شایانی به این مهم می‌کند، طراحی هنری قدرتمند بازی است. البته که بازی Ghost of Tsushima یک دستاورد فنی بزرگ نیز می‌باشد اما بخش مهمی از موفقیتش را مدیون سبک هنری چشم‌نواز خودش است. بازی به زیبایی از رنگ‌ها استفاده می‌کند، از گلزارهای رنگارنگ گرفته تا زمین‌های جنگلی پوشیده شده از برگ‌های سرخ.

و البته که “باد” نیز یک عنصر حیاتی در بازی است. شاید فکر نمی‌کردید که چیز ساده‌ای همچون “باد” در شکل‌گیری شخصیت یک بازی تأثیرگذار باشد، اما اینجا و در این اثر، قطعاً اینطور است و حتماً تأثیرگذار است. شما هیچ جایگزینی برای گذر از تپه‌های مملو از چمن‌های بلند و زیبا نخواهید یافت که با هر نسیم به نرمی حرکت می‌کنند و صحنه‌ای روح‌انگیز را خلق می‌کنند.

مسیریابی

این بخش پاشنه آشیل غالب عناوین AAA جهان‌باز است، جایی که اکثر بازی‌ها برای تشویق بازیکن به گشتن محیط و مسیریابی، به ساده‌ترین و بی مزه‌ترین روش ممکن روی می‌آورند. دنبال کردن نشانه، دنبال کردن قطب‌نما، دنبال کردن نقشه کوچک و یک‌سری ترکیب این چنینی که اکثر بازی‌ها به آن تکیه می‌کنند تا بازیکن را از نقطه الف به نقطه ب برسانند.

بازی Ghost of Tsushima این کار را نمی‌کند. بلکه جهان خود بازی به گونه‌ای طراحی شده است که همیشه بازیکن را به اکتشاف و کسب تجربه‌های هیجان‌انگیز سوق می‌دهد. دنبال کردن پرندگان و روباه‌ها برای انجام فعالیت‌های جانبی شاید پس از مدتی تکراری و یکنواخت شود، اما شما نمی‌توانید منکر القای حس کنجکاوی پس از شنیدن آوای یک پرنده‌ی طلائی که سعی در راهنمایی شما دارد، بشوید. این پرنده این‌بار مرا به کجا هدایت می‌کند!؟

حتی اگر شما اهمیتی به موارد جمع‌کردنی و منابعی که با گشت‌وگذار و اکتشاف به دست می‌آید، ندهید، خود دیدن مناظر زیبای بازی به تنهایی یک مشوق اصلی به شمار می‌رود. جهان Ghost of Tsushima زیباست، و بازی این لحظات زیبا را در بطن اکتشاف و هسته‌ی خود نیز جای داده است. صعود به یک تپه‌ی صعب‌العبور شاید به شما نمایی از یک چشم‌انداز زیبا را هدیه دهد. سواری در دل جنگل، توأم با صدای خروشان آب، می‌تواند از شما با نمای یک تک درخت وسط یک دریاچه‌ی زیبا، پذیرایی کند. حتی یک قدم زدن ساده در ساحل به هنگام شب و تماشای بازتاب چشم‌نواز مهتاب در آب اقیانوس در حالی که ناوگان مغول در دور دست با ابهت منتظرند هم می‌تواند یک نمای نفس‌گیر باشد.

حس اکتشاف

بنا به دلایلی، برای اکثر بازی‌های جهان‌باز بسیار سخت است که عمل اکتشاف و گشت‌وگذار را ارزشمند و تشویق کننده جلوه دهند. این معضل از آنجایی شدت گرفت که بازی‌ها روز به روز بر “نشانه رو دنبال کن” تکیه کردند، چرا که این‌گونه شما با دنبال کردن نشانه اکثر مواقع درگیر رسیدن به هدف و مقصد اصلی هستید و به خود مسیر و اطرافتان اهمیت نمی‌دهید. بازی‌های Red Dead Redemption 2 و Breath of the Wild از این پرتگاه جان سالم به در بردند و Ghost of Tsushima نیز در این زمینه چیزی از آن بزرگان کم ندارد.

در حالی که اکثر بازی‌های جهان‌باز فعالیت‌های جانبی را در نقشه و رابط کاربری بازی برایتان نشانه‌گذاری کرده‌اند، Ghost of Tsushima از شما می‌خواهد که پرندگان و روباه‌ها را دنبال کنید. به عنوان مثال وقتی یک مأموریت به شما می‌گوید که مسیر گل‌های بنفش را دنبال کنید، شما باید به صورت فعالانه دنبال گل‌های بنفش در محیط بگردید و رد آن‌ها را پی بگیرید، نه این‌که صرفاً یک نشانه در رابط کاربری و نقشه‌ی بازی را دنبال کنید. صحبت با شخصیت‌های درون بازی اطلاعات جدیدی را عایدتان می‌کند و افرادی که از چنگ مغول‌ها نجاتشان می‌دهید ممکن است به شما محل دیگر کمپ‌های دشمن را نشان بدهند.

یکی دیگر از نقاط برجسته بازی Ghost of Tsushima که آن را از دیگر آثار متمایز می‌کند، بهره‌گیری از مکانیک مه جنگ یا همان Fog of War می‌باشد، که بدون شک یک مکانیک نوآورانه می‌باشد که امیدواریم دیگر عناوین جهان‌باز نیز از این قابلیت استفاده کنند. این قابلیت به این شکل است که فعالیت‌های جانبی و مکان‌های مهم بازی فقط زمانی بر روی نقشه نمایان می‌شوند که شما کشفشان کنید و این کار به صورت طبیعی و خودکار آن مکان را بر روی نقشه برایتان نشانه‌گذاری می‌کند. به‌جای این‌که همانند دیگر بازی‌ها، همه‌ی مکان‌های مهم و فعالیت‌های جانبی از ابتدا بر روی نقشه نمایان باشند، Ghost of Tsushima وظيفه اکتشاف و نشانه‌گذاری این مکان‌ها و نقاط مهم را بر دوش خود بازیکن گذاشته است. این شاید در نگاه اول یک مکانیک انگیز‌شی ساده برای بازیکن باشد که جای جای نقشه را کندوکاو کند، ولی در عین سادگی به شدت کارآمد نیز هست.

زمان بارگذاری فوق سریع

این یک دستاورد شگفت‌انگیز فنی و بسیار چشمگیر می‌باشد. تمام این صحبت‌ها درباره SSD و کنسول‌های نسل بعد که قرار است زمان‌های بارگذاری بازی‌ها را حذف کنند، این مبحث را بسیار داغ کرده است. طبیعتاً بیش‌ترین تأثیر را از این موضوع بازی‌های جهان‌باز خواهند دید، هنوز با عرضه کنسول‌های نسل بعد که دارای SSD هستند فاصله داریم، اما همین الآن هم بازی Ghost of Tsushima بر روی HDD حس نسل بعد را منتقل می‌کند.

چقدر بی‌صبرانه منتظر بارگذاری بازی‌ها پس از انجام Fast Travel بوده‌ایم؟

چند مرتبه در انتظار Respawn شدن در بازی‌ها پس از هر بار مردن، ثانیه‌ها و دقایق را شمرده‌ایم؟

چه مدت از وقتمان را صرف انتظار کشیدن برای بارگذاری جهان بازی‌های راکستار تلف کرده‌ایم؟

جواب همه‌ی این سؤال‌ها، “خیلی زیاد” است درسته؟

فقط کافی است به زمان طولانی بارگذاری Red Dead Redemption 2 فکر کنید…

بازی Ghost of Tsushima این مشکل را برطرف کرده است و زمان بارگذاری را در پائین‌ترین سطح خود قرار داده است. چیزی که از زمان بارگذاری برق‌آسای بازی هم شگفت‌انگیزتر است این حقیقت می‌باشد که زمان بارگذاری بازی حتی به صورت مصنوعی افزایش هم پیدا کرده است! باورتان می‌شود؟ استودیو ساکرپانچ در جریان توسعه متوجه می‌شود که بازی به قدری سریع بارگذاری می‌شود که حتی فرصت خواندن نکات و توصیه‌های تعبیه شده در صفحه بارگذاری هم فراهم نیست، از این رو ناچاراً زمان بارگذاری را افزایش دادند. طبق بررسی دیجیتال فاندری زمان بارگذاری بازی ۶ تا ۸ ثانیه برای fast travel و بازگشت از مرگ (respawn شدن) می‌باشد. چه جادویی این امکان را به ساکرپانچ داده که همچین دستاوردی بر روی PS4 و HDD داشته باشند؟!

بازی تحسين‌شده Ghost of Tsushima هم‌اکنون به صورت انحصاری برای دارندگان PS4 در دسترس است. بازی فروش فراتر از انتظار را تجربه کرده و رکوردهای متعددی را شکسته است، از جمله شکستن رکورد سریع‌ترین فروش در بین عناوین کاملاً جدید(IP) کنسول PS4.

خب دوستان نظرتان چیست؟ لطفاً با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.

منبع:پردیس گیم

نوشته ویژگی های بهتر Ghost of Tsushima نسبت به دیگر عناوين جهان‌ باز اولین بار در وبلاگ گیفت کارت باز پدیدار شد.