در دنیای بازی ها، یک سری از عناوین هستند که هویت و شناسنامه دارند. به قدری جای پایشان در دنیای بازی ها محکم است که حتی اگر چندین فرنچایز بد هم وارد بازار کنند، باز گیمرها آن ها را با خاطره ی خوب به یاد می آورند. برای مثال رزیدنت اویل، کال آو دیوتی و اساسینز کرید را می توانم نام ببرم. این تیپ از بازی ها به قدری در زمان خودشان تغییر و تحول ایجاد کرده و الگوی بسیاری از بازی های عالی دیگر شده اند که اعتبارشان پیش گیمرها بسیار بالاست. اگر رزیدنت اویلی نبود، احتمالاً Dead Space و سایلنت هیل را هم نداشتیم، اگر کال آو دیوتی نبود، بتلفیلد اینقدر تلاش نمی کرد تا به چیزی که امروز به مخاطبان ارائه می دهد برسد، اگر اساسینز کرید نبود، یکی از متفاوت ترین بازی های کل دوران را از نظر داستان، طراحی و گیم پلی نداشتیم. اگر بگوییم سری DOOM نیز یکی از این بازی هاست، به هیچ وجه اغراق نکرده ایم. DOOM یک بازی عظیم است، نامی که هیچ گاه از ذهن هیچ گیمری پاک نخواهد شد و اگر روزی هم این اتفاق بیفتد، کافی است طرف سری به ویکی پدیا بزند تا ببیند ماجرای محبوبیت بازی های سه بعدی از کدام بازی شروع شده است. وقتی که همه ی بازی های دیگر به اپیدمی تکرار دچار شده بودند، این DOOM بود که چیزی کاملاً نو به بازار ارائه کرد. یک بازی اول شخص سه بعدی جذاب، با اسلحه های متنوع و دشمنان عجیب و غریب. در واقع DOOM، ولفنشتاین و Duke Nukem بودند که این بستر را برای بازی های سه بعدی اول شخص ایجاد کردند. چیزی که درباره ی DOOM از همان اول گیمرها را جذب می کرد، اکشن بدون شوخی و تعارف آن بود. اگر واقعاً می خواهید طعم اکشن را بچشید، هیچ بازی ای بهتر از DOOM را نمی توانم به شما معرفی کنم. تنها کاری که در این بازی می کنید کشتن موجودات جهنمی به فجیع ترین شکل ممکن است. اگر شما آن ها را نکشید، آن ها در یک چشم به هم زدن شما را از صحنه ی روزگار محو خواهند کرد.با هم به نقد و بررسی بازی DOOM 3 میپردازیم.


شماره ی سوم این بازی، برای من و خیلی های دیگر یک شماره ی خاص بود. شاید خیلی ها اعتقاد داشته باشند که شماره ی اول و دوم سری شاهکار بودند و می توان با قدرت حرف آن ها را تصدیق کرد، اما DOOM 3 بازسازی همه ی آن خاطره های خوب و صحنه های خشن، با گرافیکی بالاتر، اکشنی سریع تر و اتمسفری ترسناک تر بود. id Software بار دیگر ثابت کرد که اگر حرف از خلاقیت و ساخت بازی های مدرن باشد، یکی از بهترین استودیوهای روی زمین است. یادم می آید موقعی که DOOM 3 به بازار آمد، یک PC بسیار قوی لازم داشت تا آن را در تنظیمات گرافیکی بالا اجرا کند، چون زیباترین بازی آن دوران از نظر بصری بود و بدون شک می توان گفت در آن سال ها کمتر بازی ای بود که بتواند با آن رقابت کند. حتی اگر کمی ارفاق قائل شویم، DOOM 3 هنوز هم در سال ۲۰۱۹ قابل بازی و لذت بخش است و می تواند با برخی از اکشن های روز رقابت کند. پس از DOOM 3، طرفداران ۱۲ سال انتظار کشیدند تا (DOOM (2016 به بازار بیاید، عنوانی که با وجود وفادار بودن به ریشه های سری، نتوانست چیز زیادی به آن اضافه کند و بسیاری را ناامید کرد و برای بسیاری دیگر خاطراتشان را زنده کرد. حال که DOOM 3 برای نینتندو سوویچ و PS4 عرضه شده، تصمیم گرفتیم تا این هفته در بخش «روزی روزگاری» به سراغ این بازی بی نظیر برویم و کمی حس نوستالژی مان را قلقلک دهیم. در ادامه با نقد و بررسی بازی DOOM3 همراه باشید.
نقد و بررسی بازی DOOM 3

سری DOOM هیچ گاه به داشتن داستانی قوی و تاثیرگذار مشهور نبوده و هیچ گاه هم سعی نکرده که داستان فوق العاده ای ارائه دهد، چون قریب به اتفاق کسانی که DOOM بازی می کنند، یک اکشن بی مغز و بی امان می خواهند، نه یک داستان پیچیده. کلیات داستان DOOM 3 این است که شما در نقش سربازی که نه حرف می زند و نه احساسی از خود نشان می دهد، برای انجام ماموریتی به مریخ می روید. تنها نقطه ی مشترک شما با شخصیت های بازی های پیشین، موی دستتان است! داستان در قرن ۲۲ اتفاق می افتد و ارتش آمریکا خرابکاری هایی کرده که شما باید آن را ماست مالی کنید. فردی به نام دکتر Betruger (که ترجمه ی نام او از آلمانی به معنای «خائن» است) و عده ای دیگر، در پی قدرت بیشتر پورتال هایی به جهنم باز کرده اند که باعث شده موجودات جهنمی از آن بیرون بیایند و جان همه را تهدید کنند. حال شما باید به تنهایی با این موجودات گردن کلفت که شوخی سرشان نمی شود مبارزه کنید و این پورتال ها را ببندید. در طول داستان شخصیت های دیگری را نیز خواهید شناخت که اکثر آن ها شخصیت پردازی ضعیفی دارند و اصلاً به یاد ماندنی نیستند. اکثر آن ها هدفی سیاسی یا شخصی دارند و برای شما مشکل ایجاد می کنند. البته این بیشترین مقدار داستانی است که تا به حال در یک عنوان از سری DOOM دیده شده و بازی های دیگر سری تقریباً هیچ داستانی ندارند. کات سین های بازی در زمان خود بسیار با کیفیت بودند و هر دشمن جدیدی که به بازی اضافه می شد، انیمیشن ویژه ی خودش را داشت.

اما بازی در فضاسازی بی نقص عمل می کند. زمین و دیوارهای خونی، نور و سایه های به جا و موجوداتی که طراحی آن ها در نوع خود بی نظیر است، همگی باعث می شوند بیشتر در حال و هوای بازی فرو روید. گاهی اوقات دری را باز می کنید و در پس آن در، صحنه ای جهنمی می بینید، گاهی اوقات همه چیز به رنگ قرمز و نارنجی در می آید و حس می کنید در خود جهنم هستید. بازی همچنین جامپ اسکرهای بسیار خوبی هم دارد. البته DOOM 3 را به عنوان یک بازی در ژانر ترسناک نمی شناسند، بلکه آن را شوتری می دانند که المان های ترسناک هم دارد، اما به هر حال فضاسازی آن به گونه ای است که شما را اندازه ی یک بازی ترسناک خواهد ترساند.

گیم پلی DOOM 3 در یک کلمه «مسخ کننده» است. اگر تمام نقاط قوت دیگر را هم از این بازی بگیرید، می تواند فقط با گیم پلی اش گیمرها را عاشق خود نگه دارد. اکشنی به این روانی در بسیاری از بازی های روز ۲۰۱۹ هم دیده نمی شود. سازندگان بازی در id Software در سال ۲۰۰۴ اکشنی بسیار لذتبخش ساختند که هنوز هم که هنوز است می تواند بازیباز را سر کنسول میخکوب کند. سازندگان از موتور iTech 4 برای ساخت این بازی استفاده کرده اند که در زمان انتشار بازی یکی از بهترین های موجود بود. زمان بازی چیزی حدود ۱۵ ساعت به طول می انجامد که برای سال ۲۰۰۴ زیاد بود. البته باید بگوییم با اینکه گیم پلی بازی تقریباً بی نقص است، اما طراحی مراحل شبیه به هم هستند و این شما را خسته خواهد کرد. این را در نظر بگیرید که حدود ۱۵ ساعت در بازی ای پیشروی می کنید که نه داستان آنچنان قدرتمندی دارد و نه مراحل آن به قدری متفاوت هستند که ۱۵ ساعت را برایتان کوتاه جلوه دهند. برای همین ممکن است DOOM 3 پس از هفت، هشت ساعت برایتان تکراری شود. البته دو سه ساعت پایانی بازی کمی از روند تکراری خود خارج می شود، اما همچنان به نظر می رسد بازی، چهار پنج ساعتی طولانی تر از چیزی است که باید می بود.

در بازی اسلحه های مختلفی وجود دارد که بیشتر آنها شما را به یاد شماره های اول بازی خواهند انداخت. استفاده ی مجدد از اسلحه هایی مانند شاتگان، راکت لانچر و اره برقی قطعاً حس نوستالژی شما را تحریک خواهد کرد. در کنار این ها، تعداد دیگری از اسلحه های متفاوت مانند تفنگ پلاسمایی در این نسخه به بازی اضافه شده اند. البته اگر صادقانه بگوییم، بسیاری از این اسلحه ها از نظر کاربرد و نحوه ی استفاده یکی هستند و تکنیک خاصی لازم نیست تا از آن ها بهره ببرید. فقط کافی است اسلحه را به سمت دشمنان کریه المنظرتان نشانه رفته و شلیک کنید، همین. چیزی که در مورد اسلحه ها ممکن است کمی روی اعصابتان رژه رود، انیمیشن عوض کردن خشاب است. نمی توانید وسط خشاب گذاری، اسلحه تان را عوض کنید و این شاید در درجه های سختی آسان یا متوسط به نظر مشکل بزرگی نیاید، اما اگر بازی را روی درجه سختی دشوار بازی کنید، این موضوع حیاتی است. البته از آنجایی که بازی در سال ۲۰۰۴ ساخته شده، از این موضوع راحت تر می توان عبور کرد، اما در همان زمان هم بازی های خوش ساخت تری از این جهت بودند.

حرف از درجه ی سختی شد، باید بگویم بازی در درجات سختی آسان و متوسط زیاد چالش برانگیز نیست. این به خاطر قدرت زیادی است که در اختیار شما و کاراکترتان قرار داده شده است. آن قدر اسلحه های متنوع در بازی وجود دارد و آن قدر این اسلحه ها قوی و اکشن روان است، که لازم نیست از چیزی بترسید. اما در درجه ی سختی دشوار، معنای واقعی جهنم را خواهید فهمید. دشمنان مانند مور و ملخ به سمت تان هجوم می آورند و باید در آن واحد هر چهار جهت خود را بپایید.

طراحی دشمنان در بازی حرف ندارد. اکثر آن ها، میراث DOOM و DOOM II هستند، اما با طراحی بسیار بهتر و گاهاً چندش آورتر. باید این را در نظر گرفت دشمنانی که در در دو بازی قبلی وجود داشتند، اندازه ی کافی از تنوع برخوردار بودند و تکرار حضور برخی از این دشمن ها، نه تنها چیز بدی نیست، بلکه به نحوی یادآور خاطرات استرس آوری است که با آن ها داشتید. نوعی از دشمنان هم در DOOM 3 به سری اضافه شده بودند که دیدن آن ها واقعاً اذیت کننده بود. موجوداتی عنکبوتی شکل که صورتی برعکس داشتند و به خاطر حرکت سریع و اندازه ی کوچک شان می توانستند روح و روان شما را خراش دهند. مخصوصاً وقتی در اتاقی کوچک چند تا از آن ها به شکل ناگهانی به شما حمله ور می شدند و نمی دانستید باید اول کدامشان را نشانه بگیرید. DOOM 3 جوی ترسناک و اتمسفری مریض دارد که حالا حالاها از ذهن گیمرها پاک نخواهد شد!

به جز جر دادن موجودات جهنمی، تنها یک کار دیگر در بازی داشتید و آن هم پیشروی در راهروهای بازی و هک کردن سیستم های مختلف یا متصل کردن جریان برق و راه اندازی دوباره ی سیستم بود. بازی از نظر کارهایی که می توانستید در هر مرحله بکنید از تنوع زیادی برخوردار نبود و می شد در آن کارهای بیشتری گنجاند. در بازی هیچ گونه سنگرگیری یا قایم شدنی وجود ندارد. باید نفس خود را حبس کنید و مثل یک مرد بروید دعوا! DOOM 3 از این جهت یکی از بهترین تولید کنندگان آدرنالین به شمار می رود.

از نظر گرافیک فنی بازی هر چه بگوییم کم گفتیم. تا قبل از DOOM 3، استفاده از افکت های داینامیک نور و سایه افتضاح بود و بازی های زیادی نبودند که این موضوع را به خوبی رعایت می کردند. DOOM 3 در آن سال ها بهترین نمونه ی نورپردازی و گرافیک فنی بود. همانطور که در اول مقاله گفتم، هنوز هم اگر کمی با ارفاق به قضیه نگاه کنید و بافت های تاریخ مصرف گذشته ی آن را در نظر نگیرید، DOOM 3 حس یک بازی ۱۵ سال پیش را ندارد و براحتی می توانید از محیط لذت ببرید. طراحی دشمنان عالی است و شخصیت های بازی هم چهره هایی متناسب با شخصیت شان دارند. محیط بازی نیز هر وقت بخواهد تاثیری روی شما بگذارد، می گذارد و نمی توانید از این موضوع فرار کنید. افکت های صوتی عالی و بی نقص هستند و حس جهنمی بازی را بدون کم و کاست به شما منتقل می کنند. همچنین این افکت ها نقش بسزایی در ترساندن شما دارند. صداگذاری شخصیت ها هم بسیار عالی است و موسیقی سری DOOM هم که هیچ گاه کمتر از «شگفت انگیز» نبوده است. البته موسیقی DOOM 2016 بهتر بود، ولی DOOM 3 هم کم و کاستی ندارد.
در مجموع باید بگویم اگر طرفدار بازی های اکشن هستید و DOOM 3 را بازی نکرده اید، نمی توان گفت که همه چیز را درباره ی اکشن می دانید، زیرا DOOM 3 یکی از عناوین زیربنایی سبک اول شخص و یکی از بهترین بازی های کل ادوار است.
منبع:گیمفا

